امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حکم انتقاد از حکومت به ظاهر اسلامی
#3
بسم الله الرحمن الرحیم
این مهم نیست که شما برادر عزیز نوشته را بادقت نخوانده و حتی به قرائن داخلیه و خارجیه که در مصاحبت چند ساله با نگارنده مشهود بوده، عنایت نفرموده اید؛
و حتی مهم نیست که قلم رنجور برآمده از قلبی پردرد از دهان های فروبسته در مقابل ذبح اسلام را، (حماسی) بخوانید؛
من اگر حماسه سرا بودم تراژدی های جذابتری به نمایش می گذاشتم، از جنس شعارهای شور آمیز حماسه آفرینان انقلاب..
خطابه های پر شور امام حسین علیه السلام را می خواندم: فإنّي لا أرى الموت إلّا شهادة و لا الحياة مع الظالمين إلّا برما
این حدیث را از امام باقر علیه السلام می خواندم که :«يكون في آخر الزمان قوم يتبع فيهم قوم مراءون يتقرؤون و يتنسّكون، حدثاء سفهاء لا يوجبون أمرا بمعروف و لا نهيا عن منكر إلّا إذا أمنوا الضرر، يطلبون لأنفسهم الرخص و المعاذير» با آن که می دانستم سند صحیحی ندارد،
و حتی ابائی نداشتم که این حدیث عامی را پر رنگ جلوه دهم: عن رسول اللّه «صلی الله علیه وآله»: «إنّ رحى الإسلام ستدور، فحيث ما دار القرآن فدوروا به، يوشك السلطان و القرآن أن يقتتلا و يتفرّقا. إنّه سيكون عليكم ملوك يحكمون لكم بحكم و لهم بغيره، فإن أطعتموهم أضلّوكم و أن عصيتموهم قتلوكم». قالوا: يا رسول اللّه فكيف بنا إن أدركنا ذلك؟ قال: تكونوا كأصحاب عيسى «علیه السلام»: نشروا بالمناشير و رفعوا على الخشب. موت في طاعة خير من حياة في معصية.»

بله، اینها هیچ یک مهم نیست.مهم اینجاست که اشکالات بیان شده عمدتاً منحصر می شود در مقداری تشکیک و بحث صغروی  که نشان دهنده ی نرسیدن به هدف و مقصود اصلی نگارنده است.

البته گمان نمی کردم نیازی به توضیح این مطلب واضح باشد اما قبل از پرداختن به انتقادات وارده، لازم است عرض کنم روشنست که این انجمن تنها مختص مطالب فقهی بوده و موقعیت بحث های مصداقی و موضوع شناسی - آن هم در این مسائل حساس- به هیچ وجه وجود ندارد. لذا اشکالاتی از این قبیل که :
(7-آذر-1398, 01:55)محمود رفاهی فرد نوشته: ضمنا اگر فتاوی اعلام در بحث امر بمعروف را ملاحظه نمایید، اختلافی هست که در فرض ضرری بودن امر بمعروف، آیا کلا باید قوه الاحتمال و المحتمل را سنجید، یا فقط در فرض معلوم بودن ضرر، اهم را سنجید یا .... و بحث به این حد که سریع نتیجه گرفتید نیست.
بی مورد است. آیا منتقد انتظار دارد به جای (سریع نتیجه گرفتن) تک تک فسادها و بدعت های موجود را شمرده و ثابت کنم که در وضعیت کنونی جان دادن هم رواست؟!!
شما در صورتی مخاطب این نوشته هستید که با نگارنده درد مشترک داشته باشید، بدیهیست  پیش فرضهایی در نظر گرفته شده که اینجا جای مطرح کردن آن نبوده، مسلما این نوشته به هیچ درد کسانی که جامعه کنونی را گل و بلبل می بینند نمی خورد.

در نوشته تان، به جای نقد اصل مطلب به حواشی آن پرداخته اید.بنده اولا عرض کردم که اصولا ادله ی تقیه از حکام شیعه انصراف دارد و حداقل تمامیت اطلاق ظاهر نیست، سپس به صورت فرضی، بحث تعارض را مطرح کردم و وارد زوایای آن نشدم، زیرا همان عدم تمامیت اطلاق را کافی می دانستم.
اما شما از کنار این قسمت اول عرضم - که اتفاقا عمود اصلی کلامست- گذر کرده و به قسمتهای بعدی پرداخته اید. خب اگر این مطلب را قبول نداشتید لازم بود حداقل به یک دلیل مطلق در تقیه اشاره کنید که در شمول حکام شیعه هم ظاهر باشد.
به همین صورت در مبحث عموم و خصوص من وجه هم نقد واضحی نفرموده اید:
(7-آذر-1398, 01:55)محمود رفاهی فرد نوشته: درباره وجه اول (تقیه) بر فرض تعارض به نحو عموم و خصوص من وجه، سریع سراغ تساقط و عام فوقانی رفته اید در حالی که اول باید دید وجهی برای تقدیم احد العامین در ماده ی اجتماع (مثل اظهریت یا به لسان حکومت بودن)هست یا نه. ثانیا عام فوقانی که طرح کرده اید (حدیث من لم یهتم ...) ظاهرا مثل ادله ی امر به معروف، با دلیل تقیه نسبت عموم من وجه دارد و عام فوقانی بودن آن واضح نیست.
صرف تشکیک کردن که بحث را پیش نمی برد این به عهده ی شماست که اگر وجهی برای تقدیم احد الدلیلین درنظر دارید بیان کنید!
بله ، اگر بنا بر تقدیم باشد نظر نگارنده این بوده که که تقدیم با طائفه ی روایات امر به معروف خواهد بود اما برای این که فرض بحث در بدترین حالت ممکن پیش رود تا دیگر جای ان قلت باقی نماند کلام را متوجه صورت تعارض کردم. اما این که روایات تقیه مقدم باشند به عقل قاصر بنده نرسید مگر این که شما راهنمایی کنید.
در ادامه بین عام فوقانی و روایات تقیه هم تعارض انداختید و باز هم وجه آن را بیان نکردید! این از مسلمات فقه است که تقیه یک عنوان اضطراری و حکمی استثناییست و گرنه قاعده اولیه اقتضا می کرد انسان در همه حال وظیفه ی خود را به هر صورت که هست انجام دهد و برای اثبات این مدعا اصلا نیازی به ذکر عمومات هم نبود و جای مناقشه در مثال نیست.
سپس باز بحث را به سمت مصداقی هدایت کرده اید:
نقل قول:به علاوه، در هدف اول تقیه، ابتدا هم حفظ نفس را طرح کرده اید و هم خوف ضرر معتد به اما در انتها که فرموده اید فقط بحث صغروی داریم، فقط ضرر جانی را طرح کرده اید؛ به هر حال، تنها ضرر جانی نیست که تحرز از آن واجب است و چنین ضررهایی چندان غیر محتمل نیست(مثل بی آبرو شدن شخص یا زندان رفتن یا ...)
قرینه ی عرفی روشن کننده ی مراد هست و نیازی به ذکر مجدد نبود. ضمنا باز هم به مسأله امر به معروف اشاره کرده اید که قبلا در موردش توضیح داده شد.
نقل قول:همچنین وجه دیگری هست برای توجیه ترک انتقاد و به تعبیر حماسی شما، بی شهامتی! و آن این که نهی از منکری که شما در پی دفاع از وجوب آن هستید با نهی از منکر های دیگری تزاحم میتواند داشته باشد. مثلا شاید کسی تشخیص دهد که مقابله با شبهات الحادی، اهم از مقابله با حکومت است و خود او هم شرایطی دارد که در دفع شبهات الحادی بیشتر میتواند تاثیر گذار باشد، از طرف دیگر اگر وارد مقابله با حکومت شود، شرایط او برای مقابله با شبهات الحادی از دست می رود...
باز هم بحثهای مصداقی را پیش گرفته اید! بدیهیست که هر کلام ناظر به حالات طبیعی بوده و نسبت به تزاحمات و ... باید بحثهای دیگری مطرح شود. هر چند مثالهایتان صحیح نیست ولی به علت مصداقی بودن و خروج از بحث فقهی نیازی به پاسخ دادن نمی بینم.
موفق باشید Heart
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: حکم انتقاد از حکومت به ظاهر اسلامی - توسط سید محمد صادق رضوی - 7-آذر-1398, 17:50

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Video آیا حکومت وظیفه دارد مردم را به بهشت ببرد ؟ م. مظفری 0 3,637 16-تير-1393, 12:42
آخرین ارسال: م. مظفری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان