25-آذر-1398, 21:46
(24-آذر-1398, 15:41)عرفان عزیزی نوشته:(20-آذر-1398, 12:22)سید محسن حائری نوشته: البته باید این نکته را نیز متذکر شد که آیا دفع مفاسد واقعیه مقطوعه واجب است؟ به عبارتی آیا مصالح و مفاسدی که ملاکات احکام قرار میگیرند، چیزهایی هستند که لولا حکم شارع و به صرف انکشافشان، عقل حکم به لزوم استیفای آنها میکند؟
خود این سؤال محل بحث میباشد.
اگر مفسده ی واقعیه ی قطعی باشد به طوری که جهت طارئه ی دیگری در کار نباشد عقل حکم به لزوم دفع نمی کند؟منظورتان رادقیق نفهمیدم
مثلا اگر عبد بداند که مولایش تشنه است و از طرفی مولی هیچ دستوری به آوردن آب صادر نکرده است، آیا قواعد مولویت و عبودیت به گونهایست که بر عبد لازم میدارد که برای مولایش آب بیاورد؟ آیا اگر آب نیاورد، مولی حق دارد به او بگوید: «درست است که من از تو نخواستم که برایم آب بیاوری، اما حال که میدانستی من تشنه بودم چرا برایم آب نیاوردی؟»؟
حقیر، هر چند به این باور نیستم که پاسخ این سؤال منفی باشد، اما در عین حال برایم روشن نیست که پاسخ مثبت باشد.
قواعد مولویت و عبودیت که در اتخاذ مبنا در مورد اصول عملیهی عقلیه تأثیر گذار هستند، چندان درست تنقیح نشدهاند.