22-آذر-1398, 14:24
اصل فرمایش ایشان مبنی بر عدم اخلال سیاق در اطلاق وجیه و مورد پذیرش است.
اما فکر میکنم مثال «لا یحل دم مسلم و لا ماله...» را نباید مصداقی از این بحث دانست. چرا که این گونه نیست که اطلاق «لا یحل» شامل حرمت وضعی و تکلیفی گردد. چرا که این دو حرمت، مشترک لفظی هستند، نه معنوی («لا یحل» وضعی، به معنای «لا یصح» میباشد و روشن است که تعبیر حرمت، جامع بین عدم صحت و عدم جواز نمیباشد!).
لذا معنای «لا یحل» یکی از این دو بیشتر نمیتواند باشد و در غیر این صورت استعمال لفظ در اکثر از معنا پیش میآید (که اگر قائل به عدم امکان «استعمال لفظ در اکثر از معنا» هم نباشیم، لا اقل خلاف ظاهر است و استبعاد شدید دارد، و با اطلاق نمیتوان پذیرفتش!)
در نهایت، از آنجایی که «عدم صحت» در مورد «لا یحل دم مسلم» معنا ندارد، لذا معنای «لا یحل» نمیتواند چیزی جز «عدم جواز تکلیفی» باشد.
بله، بحث دیگری در اینجا وجود دارد و آن هم این است که آیا نهی از معامله موجب فساد آن میگردد یا خیر؟ و در صورتی که نهی از معامله را موجب فساد بدانیم، با این نهی تکلیفی از مال مسلم، میتوان به عدم صحت آن نیز پی برد. و البته این بحث، دیگر ارتباطی به بحث «عدم مانعیت سیاق از اطلاق» ندارد.
اما فکر میکنم مثال «لا یحل دم مسلم و لا ماله...» را نباید مصداقی از این بحث دانست. چرا که این گونه نیست که اطلاق «لا یحل» شامل حرمت وضعی و تکلیفی گردد. چرا که این دو حرمت، مشترک لفظی هستند، نه معنوی («لا یحل» وضعی، به معنای «لا یصح» میباشد و روشن است که تعبیر حرمت، جامع بین عدم صحت و عدم جواز نمیباشد!).
لذا معنای «لا یحل» یکی از این دو بیشتر نمیتواند باشد و در غیر این صورت استعمال لفظ در اکثر از معنا پیش میآید (که اگر قائل به عدم امکان «استعمال لفظ در اکثر از معنا» هم نباشیم، لا اقل خلاف ظاهر است و استبعاد شدید دارد، و با اطلاق نمیتوان پذیرفتش!)
در نهایت، از آنجایی که «عدم صحت» در مورد «لا یحل دم مسلم» معنا ندارد، لذا معنای «لا یحل» نمیتواند چیزی جز «عدم جواز تکلیفی» باشد.
بله، بحث دیگری در اینجا وجود دارد و آن هم این است که آیا نهی از معامله موجب فساد آن میگردد یا خیر؟ و در صورتی که نهی از معامله را موجب فساد بدانیم، با این نهی تکلیفی از مال مسلم، میتوان به عدم صحت آن نیز پی برد. و البته این بحث، دیگر ارتباطی به بحث «عدم مانعیت سیاق از اطلاق» ندارد.