22-ارديبهشت-1399, 00:32
(آخرین تغییر در ارسال: 22-ارديبهشت-1399, 00:51 توسط علی دولت ابادی.)
بله درست است که اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال
اما این احتمال را می شود رد کرد به اینکه وقتی قاضی نعمان بصری کتاب می نویسد تا فرقه های انحرافی را بنویسد و اگر ذکری از شیعه که یک مذهب معروف است نمی کند عامه او را متهم می کنند به اینکه گرایش به شیعه دارد پس برای دفع این اتهام از طرف اهل سنت باید شیعه را هم ذکر می کرد و اگر در جواب بگوید من ذکر نکردم به خاطر اینکه افکار شیعه منتشر نشود از او نمی پذیرند چون
اولا او دارد نام می برد از همه فرقه های انحرافی به زعم خودش که باعث ترویج نظرات مخالف می شود
ثانیا شیعه مذهب گمنامی نیست که ذکر ان باعث توجه عامه به این مذهب شود
در نتیجه اگر احتمال دیگری در مقام نباشد حرف اقای سبحانی اقرب است
الا اینکه احتمال می دهیم انان به حقانیت شیعه واقفند و از روی جهد و انکار می خواهند هیچ اسمی از شیعه نبرند
اگر مراد استاد شبیری این باشد حق با ایشان است
اما صرف اینکه به تفکرات شیعه میل پیدا نکنند کافی در مراد مذکور نیست
اما این احتمال را می شود رد کرد به اینکه وقتی قاضی نعمان بصری کتاب می نویسد تا فرقه های انحرافی را بنویسد و اگر ذکری از شیعه که یک مذهب معروف است نمی کند عامه او را متهم می کنند به اینکه گرایش به شیعه دارد پس برای دفع این اتهام از طرف اهل سنت باید شیعه را هم ذکر می کرد و اگر در جواب بگوید من ذکر نکردم به خاطر اینکه افکار شیعه منتشر نشود از او نمی پذیرند چون
اولا او دارد نام می برد از همه فرقه های انحرافی به زعم خودش که باعث ترویج نظرات مخالف می شود
ثانیا شیعه مذهب گمنامی نیست که ذکر ان باعث توجه عامه به این مذهب شود
در نتیجه اگر احتمال دیگری در مقام نباشد حرف اقای سبحانی اقرب است
الا اینکه احتمال می دهیم انان به حقانیت شیعه واقفند و از روی جهد و انکار می خواهند هیچ اسمی از شیعه نبرند
اگر مراد استاد شبیری این باشد حق با ایشان است
اما صرف اینکه به تفکرات شیعه میل پیدا نکنند کافی در مراد مذکور نیست