15-آبان-1399, 20:57
در اختیاری بودن افعال انسان، بیان شد که اختیار علت تامه افعال انسان در فرض قدرت است؛ اما اشکال شد که خود عزم و قصد هم حادث و نیازمند به علت است که با تحقق آن علت، عزم و قصد حتماً محقق میشود و با عدم آن، تحقق قصد و اراده محال است.
اصلیترین قسمت حل شبهه جبر و دفع تفویض در همین نقطه است.
ما گفتیم علت قصد و عزم خود نفس است اما تحقق اختیار یک طرف، منوط به داعی است؛ به عبارت دیگر آنچه انسان را به عزم و قصد وادار میکند دواعی است که در نفس انسان وجود دارند و تأثیر این دواعی در تحقق عزم و قصد به نحو حتم است اما این داعی اختیار را سلب نمیکند یعنی تأثیر این داعی به گونهای نیست که نفس تمکن از ترک آن نداشته باشد. این دواعی باعث میشوند انسان حتماً اراده و اختیار کند در عین اینکه میتواند نکند.
برای تقریب به ذهن این مثال را میزنیم که آمدن مهمان داعی بر این است که فرد حتماً اراده فراهم کردن وسایل پذیرایی داشته باشد و بر آن اقدام میکند در عین اینکه میتواند نکند.
بله در مواردی که داعی بر جامع وجود دارد ولی ترجیحی در هیچیک از اطراف نیست؛ نفس انسان می تواند اختیار یک طرف مشخص کند.
بنابر این بهشتی و جهنمی شودن انسان ها به اختیار خودشان است و نه جبر و نه ظلم، اما تمام علت موجب نحوه اختیار، داعی در ذهن او بوده که خدا آن داعی را فارغ از اختیار عبد، محقق کرده بوده.
اصلیترین قسمت حل شبهه جبر و دفع تفویض در همین نقطه است.
ما گفتیم علت قصد و عزم خود نفس است اما تحقق اختیار یک طرف، منوط به داعی است؛ به عبارت دیگر آنچه انسان را به عزم و قصد وادار میکند دواعی است که در نفس انسان وجود دارند و تأثیر این دواعی در تحقق عزم و قصد به نحو حتم است اما این داعی اختیار را سلب نمیکند یعنی تأثیر این داعی به گونهای نیست که نفس تمکن از ترک آن نداشته باشد. این دواعی باعث میشوند انسان حتماً اراده و اختیار کند در عین اینکه میتواند نکند.
برای تقریب به ذهن این مثال را میزنیم که آمدن مهمان داعی بر این است که فرد حتماً اراده فراهم کردن وسایل پذیرایی داشته باشد و بر آن اقدام میکند در عین اینکه میتواند نکند.
بله در مواردی که داعی بر جامع وجود دارد ولی ترجیحی در هیچیک از اطراف نیست؛ نفس انسان می تواند اختیار یک طرف مشخص کند.
بنابر این بهشتی و جهنمی شودن انسان ها به اختیار خودشان است و نه جبر و نه ظلم، اما تمام علت موجب نحوه اختیار، داعی در ذهن او بوده که خدا آن داعی را فارغ از اختیار عبد، محقق کرده بوده.