امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داعی الهی در قلوب انسان، علت تامه اختیار است
#2
این بیان، در عین اینکه دقیق و جالب است به نظر میرسد برخی از مشکلات را حل نمیکند :
1.در شرایطی که دواعی را بدون دخالت ما به ما میدهد دیگر این همه تحسین نسبت به خوبان و تقبیح نسبت به بدان جایگاه عقلایی ندارد یعنی اگر نجاست جلوی شخص عادی بگذاریم در عین اینکه قدرت خوردن دارد ولی به هیچ وجه داعی خوردن نداشته و آن را ترک میکند حال این داعی که او هیچ تلاشی برایش نکرده و از جای دیگر آمده دیگر جای تحسین ندارد که کسی بگوید آفرین که نجاست نخوردی این در حالیست که در شریعت سراسر تحسین و تقبیح وارد شده است مگر اینکه غالب موارد از قسم دوم بیان استاد باشد یعنی جاییکه دواعی به یک اندازه به طرفین دعوت میکند و اینجاست که خود شخص است اگر به سمت درست برود مستحق تحسین است.
2. مشکل دیگر اینست که در انتخاب حجت الهی توسط خداوند آنچه نقش اصلی را ایفا میکند دواعی ای است که خدا به پیامبران داده و به ما نداده که در واقع با در نظر گرفتن این مطلب انبیا و معصومین فضیلتشان در اصل در همان دواعی بوده که غیر اختیاری است نه در انتخاب نهایی خودشان چون انتخاب آنها اگر چه به اختیارشان است ولی زحمتی برای این انتخاب نمیکشند چون تماما دواعی را خدا داده اللهم الا ان یقال که از قسم دوم باشد یعنی مثلا در نوع موارد طرفین اختیار از جهت داعی یکسان اند.
با توجه به این مشکلات شاید بتوان گفت همانطور که از برخی روایات در ذهن دارم خداوند نگاه میکند اگر این شخص را اهل خیر دید به او ابراز یا همان دواعی گرایش به خبر میدهد که در واقع خداوند دواعی خیر و شر را بر اساس علمش به اهل خیر و شر بودن میدهد تا شخص با انتخاب خویش خوب یا بد را انتخاب کند و مراد از علم به خیر هم در شرایط مساوات دواعی باشد. در دعای ندبه هم دارد که خدا میدانست اهل بیت اهل وفای به عهد اند لذا این مقامات را به ایشان داد.
لذا این فرمایش استاد به ضمیمه نکته ای مه عرض کردم به نظر قابل دفاع است.
و الله العالم.
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: داعی الهی در قلوب انسان، علت تامه اختیار است - توسط مسعود عطار منش - 15-آبان-1399, 23:38

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان