فرآیند تغییر معنا در ترکیبهایی مانند «اسب آبی»
سؤالی که باید بدان جواب داد این است کاربرد «اسب» در «اسب آبی» حقیقی است یا مجازی؟
میتوان گفت که وضع «اسب آبی» برای معنایی که ما امروز آن را به کار میبریم، مراحلی داشته است:
در ابتدا کلمهی «اسب» برای مفهوم اسب (همان حیوان شناخته شده) وضع شده بود. بعد شباهت اسب آبی با اسب مورد توجه قرار گرفته و به خاطر این شباهت، به آن «اسب» اطلاق شده است. این کاربرد، مجازی (مجاز به علاقهی مشابهت) بود و لازم بود همراه با قرینه باشد. این قرینه، همان کلمهی «آبی» است که به عنوان وصف بعد از «اسب» میآید.
در مورد این ترکیبات بعد از این مرحله، دو اتفاق ممکن است رخ دهد:
در واقع در مورد اول، اهل زبان معنای «اسب» را توسعه ندادهاند به گونهای که «اسب آبی» فرد حقیقیِ آن مفهوم گردد؛ لذا باید همواره «اسب آبی» را به صورت ترکیب به کار برد؛ اما در مورد دوم مفهوم به تدریج توسعه پیدا کرده و مصادیق حقیقیِ جدیدی به آن اضافه شدهاند.
مهم این است که بین این دو حالت مراتبی وجود دارد. مثلاً «نماز» را در نظر بگیرید. فرض کنید که نام «صلاة» در ابتدا نام برای نمازهای روزانه بوده است. این افراد جامعی انتزاعی بین خود داشتهاند که لفظ «صلاة» برای آن جامع وضع شده بود. بعد، این عنوان در افراد دیگری مانند «نماز نافله» یا «نماز آیات» هم به کار برده شد. طبیعتاً در ابتدا در این افراد به صورت مجازی به کار برده میشد؛ اما به تدریج آن جامعی که در ابتدا تنها بین افراد نمازهای یومیه بود، تورم پیدا کرد و این افراد هم جزء افراد حقیقی آن شدند؛ یعنی استعمال «صلاة» بدون قرینه در مورد نمازهای نافله و... صحیح شد. چنین تغییری ناشی از تطور الفاظ در زبانهاست. تورم معنایی باعث میشود که آن جامع صاف و سادهای که بین افراد سابق نماز وجود داشت، تبدیل به یک جامع پیچیده شود.
این تورم میتواند ادامه پیدا کند و افراد دورتر از معنای اولیه (مانند نماز آیات و نماز نشسته) هم داخل معنای نماز شوند یا ممکن است که این افراد داخل در معنا نشده و استعمال آنها به همان صورت ترکیبی صحیح باشد.
این فرآیند تمام نشده است و هنوز هم برخی ترکیبات در حاشیهی مفهوم نماز قرار گرفتهاند و هنوز باید به صورت ترکیبی به کار روند. (ترکیباتی مانند «نماز غرقی»، «نماز میت») و از اینها دورتر نسبت به معنای نماز، «نماز فاسد» است. قابل تصور است که کار به جایی برسد که برخی از افراد نماز فاسد، فرد حقیقی نماز بشوند.
ممکن است اهل زبان به تدریج تورم در معنای نماز را ادامه دهند و «نماز غرقی» از این حاشیه به داخل معنا وارد شود و ممکن است وضع به همین صورت بماند (که معلوم نیست که آیا نماز غرقی داخل در معنای نماز هست یا داخل نیست و باید به صورت ترکیبی به کار برده شود.) پس نسبت به برخی ترکیبات میدانیم که داخل معنای تورمیافته شدهاند (مثل نماز نشسته و آیات و ...)؛ برخی را میدانیم که داخل معنا نیستند (مثل اسب آبی) و نسبت به برخی شک وجود دارد (مثل نماز غرقی) مهم است که متوجه تدریجی بودن این تغییرات در معنا باشیم. استمعال لفظ در معنا، مثل دوری و نزدیکی ما از یک فرد است. وقتی به آن فرد نزدیک هستیم، کاملاً روشن است که مرد است یا زن، چاق است یا لاغر و ... اما هرچقدر از او دور میشویم، این جزئیات کمتر و ابهام در تطبیق بیشتر میشود. معنا نیز اینچنین است؛ در ابتدا کاملاً معلوم است که در مورد فرد «الف»، استعمال حقیقی و در مورد فرد «ب» کاربرد آن مجازی است؛ اما با گذشت زمان، به تدریج روشنی آن از بین میرود و میتواند شامل برخی افرادی شود که تا به حال کاربرد لفظ در آن معنا مجازی بود. این تورم تدریجی است و حقیقی یا مجازی بودن برخی کاربردها مبهم است.
نکتهی دیگر این است که گاهی در معنا تورم (توسعه) رخ میدهد و گاهی انقباض (تضیّق) رخ میدهد. مثلاً کلمهی «حجت» تا زمان شیخ در اصول معنای مبهمی داشت؛ اما بعد از ایشان معنای کاملاً روشنی پیدا کرده است: «حجت» یعنی «مؤمّن و معذّر» و این دو نیز کاملاً روشن شده است. در اینجا تضیق معنا رخ داده است. شاید بتوان به طور کلی گفت در اصطلاحات علوم به تدریج تضیق رخ میدهد و در الفاظ عمومی و عرفی به تدریج توسع رخ میدهد.
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، بحث صحیح و اعم، جلسهی 57، 22 آذر 1399.
سؤالی که باید بدان جواب داد این است کاربرد «اسب» در «اسب آبی» حقیقی است یا مجازی؟
میتوان گفت که وضع «اسب آبی» برای معنایی که ما امروز آن را به کار میبریم، مراحلی داشته است:
در ابتدا کلمهی «اسب» برای مفهوم اسب (همان حیوان شناخته شده) وضع شده بود. بعد شباهت اسب آبی با اسب مورد توجه قرار گرفته و به خاطر این شباهت، به آن «اسب» اطلاق شده است. این کاربرد، مجازی (مجاز به علاقهی مشابهت) بود و لازم بود همراه با قرینه باشد. این قرینه، همان کلمهی «آبی» است که به عنوان وصف بعد از «اسب» میآید.
در مورد این ترکیبات بعد از این مرحله، دو اتفاق ممکن است رخ دهد:
- گاهی اسم ترکیبیِ «اسب آبی» به عنوان یک اسم برای فرد جدید درمیآید. در این صورت، مجموع این ترکیب، برای آن حیوان به کار میرود و نمیتوان بدون قید «آبی» کلمهی اسب را در مورد اسب آبی تطبیق کرد. در این صورت کلمهی «اسب» در نام «اسب آبی» شأن کلمهی «عبد» در ترکیب «عبد الله» را پیدا میکند. یعنی باید گفت استعمال اسب در این ترکیب نه حقیقی است و نه مجازی.
- گاهی در اثر کاربرد ترکیبهای مثال زده شده، مفهوم و معنایی که کلمه اصلی برایش وضع شده بود، توسعه پیدا میکند تا به تدریج افراد مجازی، فرد حقیقی معنای جدید شوند. این اتفاق در مورد کلمهای مانند «تلفن» رخ داده است؛ در ابتدا این کلمه برای دستگاه ارتباطی راه دور که با سیم سیگنال را منتقل میکرد، وضع شده بود. بعد از پیدایش تلفنهای همراه، به خاطر شباهتی که این دو در کاربرد داشتند، به شکل «تلفن همراه» یا «تلفن بیسیم» به کار میرفت؛ اما به تدریج در مفهومی که کلمهی «تلفن» برای آن وضع شده بود، نوعی تورم ایجاد شد و مصادیق جدید، فرد حقیقیِ آن مفهوم شدند؛ لذا به کار بردن لفظ «تلفن» برای موبایل، استعمال حقیقی خواهد بود.
در واقع در مورد اول، اهل زبان معنای «اسب» را توسعه ندادهاند به گونهای که «اسب آبی» فرد حقیقیِ آن مفهوم گردد؛ لذا باید همواره «اسب آبی» را به صورت ترکیب به کار برد؛ اما در مورد دوم مفهوم به تدریج توسعه پیدا کرده و مصادیق حقیقیِ جدیدی به آن اضافه شدهاند.
مهم این است که بین این دو حالت مراتبی وجود دارد. مثلاً «نماز» را در نظر بگیرید. فرض کنید که نام «صلاة» در ابتدا نام برای نمازهای روزانه بوده است. این افراد جامعی انتزاعی بین خود داشتهاند که لفظ «صلاة» برای آن جامع وضع شده بود. بعد، این عنوان در افراد دیگری مانند «نماز نافله» یا «نماز آیات» هم به کار برده شد. طبیعتاً در ابتدا در این افراد به صورت مجازی به کار برده میشد؛ اما به تدریج آن جامعی که در ابتدا تنها بین افراد نمازهای یومیه بود، تورم پیدا کرد و این افراد هم جزء افراد حقیقی آن شدند؛ یعنی استعمال «صلاة» بدون قرینه در مورد نمازهای نافله و... صحیح شد. چنین تغییری ناشی از تطور الفاظ در زبانهاست. تورم معنایی باعث میشود که آن جامع صاف و سادهای که بین افراد سابق نماز وجود داشت، تبدیل به یک جامع پیچیده شود.
این تورم میتواند ادامه پیدا کند و افراد دورتر از معنای اولیه (مانند نماز آیات و نماز نشسته) هم داخل معنای نماز شوند یا ممکن است که این افراد داخل در معنا نشده و استعمال آنها به همان صورت ترکیبی صحیح باشد.
این فرآیند تمام نشده است و هنوز هم برخی ترکیبات در حاشیهی مفهوم نماز قرار گرفتهاند و هنوز باید به صورت ترکیبی به کار روند. (ترکیباتی مانند «نماز غرقی»، «نماز میت») و از اینها دورتر نسبت به معنای نماز، «نماز فاسد» است. قابل تصور است که کار به جایی برسد که برخی از افراد نماز فاسد، فرد حقیقی نماز بشوند.
ممکن است اهل زبان به تدریج تورم در معنای نماز را ادامه دهند و «نماز غرقی» از این حاشیه به داخل معنا وارد شود و ممکن است وضع به همین صورت بماند (که معلوم نیست که آیا نماز غرقی داخل در معنای نماز هست یا داخل نیست و باید به صورت ترکیبی به کار برده شود.) پس نسبت به برخی ترکیبات میدانیم که داخل معنای تورمیافته شدهاند (مثل نماز نشسته و آیات و ...)؛ برخی را میدانیم که داخل معنا نیستند (مثل اسب آبی) و نسبت به برخی شک وجود دارد (مثل نماز غرقی) مهم است که متوجه تدریجی بودن این تغییرات در معنا باشیم. استمعال لفظ در معنا، مثل دوری و نزدیکی ما از یک فرد است. وقتی به آن فرد نزدیک هستیم، کاملاً روشن است که مرد است یا زن، چاق است یا لاغر و ... اما هرچقدر از او دور میشویم، این جزئیات کمتر و ابهام در تطبیق بیشتر میشود. معنا نیز اینچنین است؛ در ابتدا کاملاً معلوم است که در مورد فرد «الف»، استعمال حقیقی و در مورد فرد «ب» کاربرد آن مجازی است؛ اما با گذشت زمان، به تدریج روشنی آن از بین میرود و میتواند شامل برخی افرادی شود که تا به حال کاربرد لفظ در آن معنا مجازی بود. این تورم تدریجی است و حقیقی یا مجازی بودن برخی کاربردها مبهم است.
نکتهی دیگر این است که گاهی در معنا تورم (توسعه) رخ میدهد و گاهی انقباض (تضیّق) رخ میدهد. مثلاً کلمهی «حجت» تا زمان شیخ در اصول معنای مبهمی داشت؛ اما بعد از ایشان معنای کاملاً روشنی پیدا کرده است: «حجت» یعنی «مؤمّن و معذّر» و این دو نیز کاملاً روشن شده است. در اینجا تضیق معنا رخ داده است. شاید بتوان به طور کلی گفت در اصطلاحات علوم به تدریج تضیق رخ میدهد و در الفاظ عمومی و عرفی به تدریج توسع رخ میدهد.
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، بحث صحیح و اعم، جلسهی 57، 22 آذر 1399.