27-آبان-1400, 17:35
نکتهی دیگر این است که در تحلیل مشهور این پیشفرض وجود دارد که در همهی حالات نفسانی انسان که ذات اضافه باشند (مثل علم، ترس، حب، درک و ...) باید طرف اضافه در نفس انسان موجود باشد. به همین دلیل گفته میشود که انسان از مار خارجی نمیترسد، بلکه از تصویری که از مار در ذهنش ایجاد شده است میترسد. به همین دلیل است که اگر واقعاً ماری نباشد اما انسان خیال کند که ماری هست، ترس او را برمیدارد.
استاد این پیشفرض را قبول نکردهاند و گفتهاند که نفس انسان این قدرت را دارد که از موضوع خارجی بدون واسطه شدن صورتش متأثر شود؛ لذا در این موارد یک طرف اضافه نفس انسان است و طرف دیگر همان معلوم خارجی، محبوب خارجی، شیء ترسناک خارجی و ... است.
اما این که چرا این قدرت را برای نفس در ادراکات حسی قائل نشدهاند، نمیدانم.
در هر حال روشن است که تحلیل دعوای مشهور و استاد به یک مسألهی وجدانی برمیگردد که آیا نفس چنین قدرتی دارد که بتواند اضافهای در خود به وجود آورد که طرفش خارج از عالم نفس باشد یا نمیتواند.
استاد این پیشفرض را قبول نکردهاند و گفتهاند که نفس انسان این قدرت را دارد که از موضوع خارجی بدون واسطه شدن صورتش متأثر شود؛ لذا در این موارد یک طرف اضافه نفس انسان است و طرف دیگر همان معلوم خارجی، محبوب خارجی، شیء ترسناک خارجی و ... است.
اما این که چرا این قدرت را برای نفس در ادراکات حسی قائل نشدهاند، نمیدانم.
در هر حال روشن است که تحلیل دعوای مشهور و استاد به یک مسألهی وجدانی برمیگردد که آیا نفس چنین قدرتی دارد که بتواند اضافهای در خود به وجود آورد که طرفش خارج از عالم نفس باشد یا نمیتواند.