13-آذر-1400, 20:05
ممکن است گفته شود وجه این تفصیل روشن است؛ چرا که وقتی اصحاب، مطابق بخشی از روایت فتوی داده اند تنها اطمینان به صدور همان بخش حاصل می شود (مگر این که امکان تبعیض در روایت نباشد که اطمینان به صدور آن بخش مستلزم اطمینان به صدور کل روایت شود)
اما مشکل اینجاست که یک موقع ما می خواهیم از باب تراکم ظنون و ضم فتوای اصحاب به یک روایت غیر صحیحه، به اطمینان به حکم شرعی برسیم، در این صورت درست است که صرفا به همان بخش از روایت اطمینان حاصل می شود (در این صورت، اصلا نیاز هم نیست شهرت، عملی باشد و صرف شهرت فتوایی هم می تواند به ضمیمه سائر قرائن موجب وثوق شود. نتیجه هم وثوق به حکم است نه صدور روایت)
اما در کبرای انجبار (علی تقدیر قبوله) ما می خواهیم با عمل اصحاب به این روایت، صدور همین روایت را اثبات کنیم. بنا بر این، فرض این است که روایت دیگری دست اصحاب نبوده و همین روایتی که دست ما است دست آن ها هم بوده و آن ها به این عمل کرده اند، پس اطمینان به صدور آن داشته اند، پس نزد ما هم اطمینان به صدور همین روایت حاصل می شود و دیگر جای تبعیض نیست. به تعبیر دیگر کبرای انجبار می خواهد سند ضعیف را منجبر کند، خب اگر سند منجبر شد قهرا کل متن معتبر می شود.
اما مشکل اینجاست که یک موقع ما می خواهیم از باب تراکم ظنون و ضم فتوای اصحاب به یک روایت غیر صحیحه، به اطمینان به حکم شرعی برسیم، در این صورت درست است که صرفا به همان بخش از روایت اطمینان حاصل می شود (در این صورت، اصلا نیاز هم نیست شهرت، عملی باشد و صرف شهرت فتوایی هم می تواند به ضمیمه سائر قرائن موجب وثوق شود. نتیجه هم وثوق به حکم است نه صدور روایت)
اما در کبرای انجبار (علی تقدیر قبوله) ما می خواهیم با عمل اصحاب به این روایت، صدور همین روایت را اثبات کنیم. بنا بر این، فرض این است که روایت دیگری دست اصحاب نبوده و همین روایتی که دست ما است دست آن ها هم بوده و آن ها به این عمل کرده اند، پس اطمینان به صدور آن داشته اند، پس نزد ما هم اطمینان به صدور همین روایت حاصل می شود و دیگر جای تبعیض نیست. به تعبیر دیگر کبرای انجبار می خواهد سند ضعیف را منجبر کند، خب اگر سند منجبر شد قهرا کل متن معتبر می شود.