بسیار دیده میشود که در مباحث علمی به وجدان استدلال میشود. این نحوه از استدلال در مباحث اصول فقه به قدری زیاد است که میتوان ادعا کرد در مباحث الفاظ اصول، عمدهی مسائل اصولی دلیلی جز وجدان ندارند. البته روشن است که در همهی این مسائل، برای اثبات مدعا در ابتدا به وجدان رجوع نمیشود، بلکه مطالب دیگری به عنوان دلیل آورده میشود اما اگر دلیل آنها و دلیل دلیل آنها و .... را مطالبه کنید، در نهایت همه به یک جا ختم میشوند: وجدان!
در این صفحه برخی مطالبی که در درس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی در بارهی استدلال به وجدان و نقش آن در استدلالها و نقد تمسک به وجدان مطرح شده است، را ارائه میکنیم تا ان شاء الله با دستهبندی و تفکر بر روی آنها به تدریج این لایهی پنهان استدلالهای علمی منضبط شود و اگر خدا خواست راهی باز شود تا این حجم از اختلافات فقها کاهش یابد.
در این صفحه برخی مطالبی که در درس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی در بارهی استدلال به وجدان و نقش آن در استدلالها و نقد تمسک به وجدان مطرح شده است، را ارائه میکنیم تا ان شاء الله با دستهبندی و تفکر بر روی آنها به تدریج این لایهی پنهان استدلالهای علمی منضبط شود و اگر خدا خواست راهی باز شود تا این حجم از اختلافات فقها کاهش یابد.