حقیقت صحنهی بحثهای اصول فقه
در بحث اجتماع امر و نهی
بخش عمدهای از مباحث علم اصول به وجدان اصولی برمیگردد. [اصولی چیزی را وجدان میکند و آن را بیان میکند، مثلاً وجدان میکند که شرط مفهوم دارد یا وجدان میکند که معنای دو لفظ فی و ظرفیت یکی نیستند، یا وجدان میکند که واجب تخییری به واجب مشروط برمیگردد و...]
در اینجا (در این مسأله که تعدد عنوان رافع تضاد حب و بغض است یا تعدد معنون؟) هم یک طرف را وجدان میکنیم و سعی ما این است که وجدان خودمان را مدلل کنیم؛ اما غافل از آن هستیم که وجدانیات را نمیتوان مدلل کرد. اما این بحثها این فایده را دارد که هرچند برای اثبات مدعای خودمان حقیقتاً دلیل نمیآوریم [بلکه برای آن دلیل میتراشیم]، ولی میتوانیم ادله خصم را مخدوش کنیم. یعنی میتوان مقدمات استدلالات را پیدا کرد و آنهایی که اشکال دارند را بیان کرد. به این ترتیب دلیل خصم رد میشود اما ابطال دلیل خصم، مدعای او را ابطال نمیکند. (یعنی ممکن است ادعای درستی داشته باشد اما دلیل نادرستی بر آن اقامه کرده است، پس ابطال دلیل، دلیل بر ابطال مدعا نیست) بعد از این که همهی ادله مخدوش شد، به همان وجدانی مراجعه میشود که قبل از استدلال وجود داشت.
البته چون نمیپذیرند که بحث علمی به این صورت باشد که هر کسی وجدانیات خود را بیان نماید، این دلیل آوردنها و رد کردنها میشود بحث علمی!
____________________________________
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، بحث اجتماع امر و نهی، جلسهی 42، 23 آبان 1400.
مطالب داخل قلاب [] از نویسنده است.
در بحث اجتماع امر و نهی
بخش عمدهای از مباحث علم اصول به وجدان اصولی برمیگردد. [اصولی چیزی را وجدان میکند و آن را بیان میکند، مثلاً وجدان میکند که شرط مفهوم دارد یا وجدان میکند که معنای دو لفظ فی و ظرفیت یکی نیستند، یا وجدان میکند که واجب تخییری به واجب مشروط برمیگردد و...]
در اینجا (در این مسأله که تعدد عنوان رافع تضاد حب و بغض است یا تعدد معنون؟) هم یک طرف را وجدان میکنیم و سعی ما این است که وجدان خودمان را مدلل کنیم؛ اما غافل از آن هستیم که وجدانیات را نمیتوان مدلل کرد. اما این بحثها این فایده را دارد که هرچند برای اثبات مدعای خودمان حقیقتاً دلیل نمیآوریم [بلکه برای آن دلیل میتراشیم]، ولی میتوانیم ادله خصم را مخدوش کنیم. یعنی میتوان مقدمات استدلالات را پیدا کرد و آنهایی که اشکال دارند را بیان کرد. به این ترتیب دلیل خصم رد میشود اما ابطال دلیل خصم، مدعای او را ابطال نمیکند. (یعنی ممکن است ادعای درستی داشته باشد اما دلیل نادرستی بر آن اقامه کرده است، پس ابطال دلیل، دلیل بر ابطال مدعا نیست) بعد از این که همهی ادله مخدوش شد، به همان وجدانی مراجعه میشود که قبل از استدلال وجود داشت.
البته چون نمیپذیرند که بحث علمی به این صورت باشد که هر کسی وجدانیات خود را بیان نماید، این دلیل آوردنها و رد کردنها میشود بحث علمی!
____________________________________
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، بحث اجتماع امر و نهی، جلسهی 42، 23 آبان 1400.
مطالب داخل قلاب [] از نویسنده است.