11-آذر-1400, 21:47
یکی از پرکاربرد ترین شیوه ها در کشف عقائد راویان، توجه به روایات نقل شده توسط آنهاست. مکررا مشاهده می شود که عقیده ای یا رویکردی به راوی ای نسبت داده می شود و به عنوان مستند، به ذکر روایتی از آن راوی که متضمن آن عقیده یا موید آن رویکرد است اکتفا می شود. گویا این امر، مسلم و مفروغ عنه است که راوی، به مضمون روایتش باور دارد و به آن ملتزم است. گرچه در کارآمدی این شیوه (فی الجمله) تردیدی نیست با این حال، اصل مبنای این شیوه (باورمندی راوی به مفاد روایتش) و سعه و ضیق آن و نیز نحوه ی تطبیق آن، جای بررسی دارد. سابقا در دو یادداشت، دو نکته از استاد سید محمد جواد شبیری در این باره نقل شد (http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1170). در ادامه، بدون رعایت سیر منطقی، شواهد و نکاتی مربوط به این مساله نقل می شود ان شاء الله.
در یادداشت قبلی، این نحوه استناد مبتنی بر دو مقدمه دانسته شده بود. اما دقیق تر این است که مقدمات را سه گانه قرار دهیم:
1- راوی، روایت مد نظر را روایت کرده است.
2- همین مضمونی که ما از روایت می فهمیم، راوی هم از این روایت می فهمیده است.
3- راوی به مضمون روایتش باور داشته است.
همچنین گاهی، نحوه ی اسناددهی راوی نیز می تواند نشانگر گرایش های مذهبی او باشد...
در یادداشت قبلی، این نحوه استناد مبتنی بر دو مقدمه دانسته شده بود. اما دقیق تر این است که مقدمات را سه گانه قرار دهیم:
1- راوی، روایت مد نظر را روایت کرده است.
2- همین مضمونی که ما از روایت می فهمیم، راوی هم از این روایت می فهمیده است.
3- راوی به مضمون روایتش باور داشته است.
همچنین گاهی، نحوه ی اسناددهی راوی نیز می تواند نشانگر گرایش های مذهبی او باشد...