21-اسفند-1400, 12:32
(آخرین تغییر در ارسال: 21-اسفند-1400, 12:33 توسط محمد رضایی.)
اما توضیح وجه تسمیه ظاهرا چنین است:
✅ در قضیه «النارُ کلیٌ»، آن چیزی که واقعا موضوع است، همین تصویر نار است و ما خود آن موضوع واقعی را در ذهن احضار کرده ایم و حکم را واقعا بر همان موضوع حمل نموده ایم و لذا ایشان تعبیر می کنند «النار بالنظر التصدیقی کلیٌ» در واقع تصدیق می شود که این موضوعی که احضار شده است، همان موضوع واقعیست که حکم بر آن حمل می شود. اما در قضیه «النار محرقه»، ما نمی توانیم موضوع واقعی(نار خارجی) را به ذهن بیاوریم و ناچاریم که تصویری از آن را به ذهن بیاوریم و موضوع حکم قرار دهیم و لذا تعبیر می کنند «النار بالنظر التصوری محرقةٌ». در واقع تصدیق نمی شود که این موضوع همان موضوع واقعی ست بلکه این طور بیان می شود که این موضوع، تصویر آن موضوع واقعی ست.
✅ در قضیه «النارُ کلیٌ»، آن چیزی که واقعا موضوع است، همین تصویر نار است و ما خود آن موضوع واقعی را در ذهن احضار کرده ایم و حکم را واقعا بر همان موضوع حمل نموده ایم و لذا ایشان تعبیر می کنند «النار بالنظر التصدیقی کلیٌ» در واقع تصدیق می شود که این موضوعی که احضار شده است، همان موضوع واقعیست که حکم بر آن حمل می شود. اما در قضیه «النار محرقه»، ما نمی توانیم موضوع واقعی(نار خارجی) را به ذهن بیاوریم و ناچاریم که تصویری از آن را به ذهن بیاوریم و موضوع حکم قرار دهیم و لذا تعبیر می کنند «النار بالنظر التصوری محرقةٌ». در واقع تصدیق نمی شود که این موضوع همان موضوع واقعی ست بلکه این طور بیان می شود که این موضوع، تصویر آن موضوع واقعی ست.