4-خرداد-1402, 00:18
(آخرین تغییر در ارسال: 4-خرداد-1402, 00:32 توسط سید محمد صادق رضوی.)
۲-کشف اهداف و اصول دین : از محکمات روشن تا معمّاهای تاریخی
هر انسانی که با فهم و تعقّل به وجود آفریدگار و فرستادگان و دینش پی برد و به آن معتقد گشت؛ در اولین قدم خود را تسلیم محض دین قرار داده و از تمام افکار و توهّمات خود دست بر می دارد. معنی ندارد که فردی هم مدّعی دین مداری باشد و در عین حال بخواهد نظریّاتی را که از جای دیگر به دست آورده، به زور بر عهده ی دین بگذارد!
مسلما فقط خداوند و برگزیدگانی که مدیریت دین جامع و کامل اسلام به دست آنان است، این شایستگی را دارند که اهداف و برنامه های آن را تبیین سازند. آنان تشخیص می دهند که مبارزه و جهاد دارای چه اولویّتی است، چه شرایطی دارد، و با زعامت چه افرادی قابل انجامست.
متأسفانه این مطلب بسیار روشن و واضح، از سوی بیشتر نظریه پردازان انقلابی نادیده گرفته شده و به گونه ای از جانب اسلام سخن می گویند که تصور می شود مستقیماً با وحی مرتبطند! و آنقدر بر مسأله ی مبارزه و اصالت آن تأکید می ورزند که گویی حتی مبیّن معصوم اسلام هم اجازه ندارد در مورد آن محدودیّتی قائل شود!
اندیشه ای که در سراسر کتاب انسان 250 ساله و نیز دیگر آثار مشابه موج می زند، تفسیر اسلام صحیح به مبارزه با مستکبران و تسلط بر حکومت است. نویسنده مدعیست اگر اسلام صرفا به همان آموزه ها و احکام و اعتقادات خلاصه شود، بازدهی ندارد و بلکه همان چیزی است که فرمانروایان ستمگر در پی مشغول کردن مردم به آن بوده اند.(صص17-21)
این نگرش موجب شده در مورد زندگانی و سیره ی ائمه علیهم السلام نیز همین دیدگاه حاکم باشد:
... پس این را به طور خلاصه همۀ برادران و خواهران بدانند که ائمه علیهم السلام همه شان به مجرد اینکه بار امانت امامت را تحویل میگرفتند یکی از کارهایی که شروع میکردند یک مبارزه سیاسی بود، یک تلاش سیاسی بود برای گرفتن حکومت این تلاش سیاسی مثل همه تلاشهایی است که آن کسانی که میخواهند یک نظامی را تشکیل بدهند، انجام میدهند و این کار را ائمه علیهم السلام هم میکردند. (ص23)
لـذا پیغمبرهـا کـه میآمدند، مبارزۀ سیاسـی میکردند. تمـام انبیا مبارزۀ سیاسـی کردنـد کـه در قرآن این مبارزات سیاسـی منعکس اسـت؛ مبارزۀ موسی با فرعون، مبارزۀ ابراهیم با نمرود. حتی مبارزات نظامی میکردند... امام یکی از کارها و مشاغل و شئونش این است که اگر نظام سیاسی و اجتماعی اسلام بر سر کار هست، آن را حفظ کند؛ و اگر نیست، کوشش کند که آن را به وجود بیاورد. (حلقه ی سوم، 61-62)
ما با مبارزه و جهاد مشکلی نداریم، اما مسأله اینجاست که مستند این نسبت دادن های قاطع به دین و انبیا و اوصیا (علیهم السلام) چیست؟ از زبان خود نویسنده ی کتاب بخوانیم: