1-خرداد-1402, 19:26
مرحوم شیخ در رسائل ج 2 در بحث قاعده میسور روایتی از عبد الاعلی نقل میکند که مضمونش این بود: شخصی به زمین خورده بود و ناخن انگشتش کنده شده بود........ مرحوم شیخ و خیلی از فقهای دیگر این اصبع در روایت را انگشت پا گرفته اند. سوال این است که به چه نکته ای انگشت پا معنا شده است؟
اگر انگشت پا باشد که امام نیاز نبود بفرماید مسح بر مراره داشته باش بلکه میفرمود بر بقیه انگشتان مسح کن. اینکه همه ناخن ها کنده شده باشند اولا با مفرد بودن اصبع نمیسازد و ثانیا بعید است.
یا باید بگوییم که انگشت دست بوده است یعنی خواسته زمین بخوره با دستش فرود امده و ناخنش کنده شده و از این جهت شستنش میسور نبوده است و مسح میکرده. یا باید بگوییم که مسح تمام روی پا لازم بوده است و این قسمت را روی مراره مسح کند. بنده شنیدم از بعض اساتید که مقدس اردبیلی قائل به مسح تمام روی پا بوده است.
از نظرات دوستان استفاده میکنم.
اگر انگشت پا باشد که امام نیاز نبود بفرماید مسح بر مراره داشته باش بلکه میفرمود بر بقیه انگشتان مسح کن. اینکه همه ناخن ها کنده شده باشند اولا با مفرد بودن اصبع نمیسازد و ثانیا بعید است.
یا باید بگوییم که انگشت دست بوده است یعنی خواسته زمین بخوره با دستش فرود امده و ناخنش کنده شده و از این جهت شستنش میسور نبوده است و مسح میکرده. یا باید بگوییم که مسح تمام روی پا لازم بوده است و این قسمت را روی مراره مسح کند. بنده شنیدم از بعض اساتید که مقدس اردبیلی قائل به مسح تمام روی پا بوده است.
از نظرات دوستان استفاده میکنم.