23-آذر-1402, 18:24
(آخرین تغییر در ارسال: 23-آذر-1402, 18:25 توسط مسعود عطار منش.)
این دیدگاه، دیدگاه قوی ای است و در خیلی از بحث های فقهی هم ثمرات جدی دارد.
مثلاً در بحث تصرف حاکمیت در اموال رعیت چنانچه عقلا تصرفی را قبیح و ظلم ندانند می توان آن را جائز شمرد بدون آنکه نیاز باشد به بحث ولایت فقیه یا بحث ضرورت یا سائر عناوین ثانویه متمسک بشیم.
مثلاً اگر به لحاظ عقلائی نیاز باشد برای حفظ مصالح عمومی در این منطقه یک خیابان احداث شود. حال در وسط این خیابان ملک شخصی قرار گرفته و آن شخص هم حاضر نیست ملکش را بفروشد. به نظر می رسد به لحاظ عقلائی حکومت حق دارد قیمت منصفانه را پرداخت نموده و ملک شخص را از وی بگیرد هر چند او راضی نباشد.
در این مساله دیگر نیازی به بحث ولایت فقیه و ضرورت و ... هم نیست. این یک حکم عام در مورد تمام حکومت ها است که ذیل بناء عقلاء در بحث تصرفات مالی قرار می گیرد.
مثلاً در بحث تصرف حاکمیت در اموال رعیت چنانچه عقلا تصرفی را قبیح و ظلم ندانند می توان آن را جائز شمرد بدون آنکه نیاز باشد به بحث ولایت فقیه یا بحث ضرورت یا سائر عناوین ثانویه متمسک بشیم.
مثلاً اگر به لحاظ عقلائی نیاز باشد برای حفظ مصالح عمومی در این منطقه یک خیابان احداث شود. حال در وسط این خیابان ملک شخصی قرار گرفته و آن شخص هم حاضر نیست ملکش را بفروشد. به نظر می رسد به لحاظ عقلائی حکومت حق دارد قیمت منصفانه را پرداخت نموده و ملک شخص را از وی بگیرد هر چند او راضی نباشد.
در این مساله دیگر نیازی به بحث ولایت فقیه و ضرورت و ... هم نیست. این یک حکم عام در مورد تمام حکومت ها است که ذیل بناء عقلاء در بحث تصرفات مالی قرار می گیرد.