5-اسفند-1393, 13:15
رفتارهاي عقلائي و از استظهارات آنها اعتباطي نيست بلكه تابع يك اصول و قواعد منطقي است كه هر فردي در طول زندگي اجتماعي اين اصول و قواعد را ميآموزد و اين اصول و قواعد در وجود او نهادينه و ذخيره ميشود كه از آن با عنوان «ارتكاز» تعبير ميكنيم. در اين بين وظيفه علم اصول اين است كه اين اصول و قواعد ارتكازي را كشف نموده و تفصيلي نمايد، هدف از اين كار نيز قاعدهمند كردن استظهارات است تا ادعاي ظهور قابل احتجاج شود و الا هركس هر چه خواهد بگويد.
اما اينكه گفته ميشود اصول ذهن عرفي را خراب ميكند، به نظر من مشكل از علم اصول نيست بلكه مشكل در بد استفاده كردن آن است يعني فرد از همان ابتدا با تكيه بر قواعد كلي سعي در كشف فهم عرفي ميكند و اين امر موجب غفلت از نكات خاص مربوط به مقام ميشود. بهترين راه به نظر بنده اين است كه ابتدا از نگاه عرفي اصل ظهور كشف شود و بعد با توجه به قواعد عامه و نكات خاص مقام به تحليل آن و ارائه برهان براي آن پرداخت.
اما اينكه گفته ميشود اصول ذهن عرفي را خراب ميكند، به نظر من مشكل از علم اصول نيست بلكه مشكل در بد استفاده كردن آن است يعني فرد از همان ابتدا با تكيه بر قواعد كلي سعي در كشف فهم عرفي ميكند و اين امر موجب غفلت از نكات خاص مربوط به مقام ميشود. بهترين راه به نظر بنده اين است كه ابتدا از نگاه عرفي اصل ظهور كشف شود و بعد با توجه به قواعد عامه و نكات خاص مقام به تحليل آن و ارائه برهان براي آن پرداخت.