7-بهمن-1396, 18:00
در مقام تکمیل فرمایش استاد شب زنده دار حفظه الله باید به این سئوال پاسخ داد که ثمرۀ این تفکیک چیست ؟
یکی از ثمراتی که برای این بحث قابل ذکر است بحث تغییر سیاق است و اما توضیح ذلک :
دلیل محکوم بعد از آمدن دلیل حاکم دارای ظهوری غیر از ظهور سابق می شود چون دلیل حاکم ناظر به لفظ دلیل محکوم بوده و مراد استعمالی (به اصطلاح مشهور) را تغییر می دهد و این تغییر ظهور گاه در سیاق دلیل محکوم اثر می گذارد و مثلا اگر در صدر دلیل محکوم حکم دیگری برای آن موضوع بیان شده باشد ممکن است آن حکم نیز به قرینۀ سیاق بر همان موضوع تغییر یافته مترتب شود بخلاف تنزیل که تاثیری در ظهور دلیل ایجاد نمی کند چون ناظر به تفسیر الفاظ دلیل نمی باشد .
بعنوان مثال در آیۀ شریفۀ :
يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ
بحث است که آیا اولاد با واسطه مثل نوه را نیز می توان با اطلاق اولادکم مشمول آیه دانست یا خیر . برخی توهم کرده اند که چون در ذیل آیه که بحث حاجب شدن ولد برای ابوین را مطرح می کند (و لابویه لکل واحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد) و ما از خارج می دانیم که این حکم ِحاجب شدن ، شامل ولد بلا واسطه و با واسطه هم می شود پس سیاق اقتضا می کند در صدر آیه هم اولادکم به معنای اعم از اولاد با واسطه و بلا واسطه باشد .
و لکن باید دانست این استدلال به سیاق زمانی درست است که آن دلیلی که حجب را نسبت به ولد با واسطه توسعه می دهد بنحو حکومت باشد و ظهور و مراد استعمالی آیه را تغییر دهد تا صدر آیه نیز به قرینۀ سیاق تغییر کند و لکن اگر لسان دلیل توسعه دهنده بنحو تنزیل باشد تصرفی در ظهور آیه نکرده و سیاق مذکور ایجاد نمی شود .
یکی از ثمراتی که برای این بحث قابل ذکر است بحث تغییر سیاق است و اما توضیح ذلک :
دلیل محکوم بعد از آمدن دلیل حاکم دارای ظهوری غیر از ظهور سابق می شود چون دلیل حاکم ناظر به لفظ دلیل محکوم بوده و مراد استعمالی (به اصطلاح مشهور) را تغییر می دهد و این تغییر ظهور گاه در سیاق دلیل محکوم اثر می گذارد و مثلا اگر در صدر دلیل محکوم حکم دیگری برای آن موضوع بیان شده باشد ممکن است آن حکم نیز به قرینۀ سیاق بر همان موضوع تغییر یافته مترتب شود بخلاف تنزیل که تاثیری در ظهور دلیل ایجاد نمی کند چون ناظر به تفسیر الفاظ دلیل نمی باشد .
بعنوان مثال در آیۀ شریفۀ :
يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ
بحث است که آیا اولاد با واسطه مثل نوه را نیز می توان با اطلاق اولادکم مشمول آیه دانست یا خیر . برخی توهم کرده اند که چون در ذیل آیه که بحث حاجب شدن ولد برای ابوین را مطرح می کند (و لابویه لکل واحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد) و ما از خارج می دانیم که این حکم ِحاجب شدن ، شامل ولد بلا واسطه و با واسطه هم می شود پس سیاق اقتضا می کند در صدر آیه هم اولادکم به معنای اعم از اولاد با واسطه و بلا واسطه باشد .
و لکن باید دانست این استدلال به سیاق زمانی درست است که آن دلیلی که حجب را نسبت به ولد با واسطه توسعه می دهد بنحو حکومت باشد و ظهور و مراد استعمالی آیه را تغییر دهد تا صدر آیه نیز به قرینۀ سیاق تغییر کند و لکن اگر لسان دلیل توسعه دهنده بنحو تنزیل باشد تصرفی در ظهور آیه نکرده و سیاق مذکور ایجاد نمی شود .