2-بهمن-1401, 12:35
نقل قول:در دیدار آیت الله شبیری زنجانی و آیت الله خوانساری مطرح شد؛
خاطرات آیت الله العظمی شبیری زنجانی از اولین سفرشان به عتبات
عصر روز یکشنبه (۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳) آیتﷲ سید محمدباقر خوانساری (تولیت مدرسه علمیه آیتﷲ خوانساری) با حضور در دفتر حضرت آیتﷲالعظمی شبیری زنجانی با ایشان دیدار کردند. پس از این دیدار آیتﷲ شبیری زنجانی در جمع تعدادی از روحانیون و فضلاء حوزه قم، خاطرات خود را از اولین سفرشان به عتبات عالیات به همراه آیتﷲ سید محمدباقر خوانساری بیان نمودند:
«سفر اولی که من مشرف شدم عتبات با ایشان همسفر و همصندلی توی ماشین بودیم. ایشان یک چیزی از این سفر یادشان بود که من با این خصوصیت یادم نبود. ما در این سفر که میخواستیم به عتبات برویم.... قرار شد برویم که یکی از بچههای ما کوچک بود، یک سالش بود که مریض شد و خانواده مجبور بود بماند و من والده را به اسم خانواده همراه خود بردم. [گذرنامه به اسم همسر ایشان صادر شده بود ولی ایشان، والده خود را با گذرنامه همسرشان برده بودند] آنجا در مرز مأمور میخواست مشخصات را با افراد تطبیق کند که ایشان (آیتﷲ سید محمدباقر خوانساری) میگفت: یکی چراغ را گرفت روی چشم فردی که میخواست مشخصات را تطبیق کند و او چشمهایش ندید و کور شد و والده را پذیرفت و هیچ متوجه نبود، چون نمیتوانست تطبیق کند. [متوجه نشد که عکس روی گذرنامه متعلق به فرد دیگری است و عکس و مشخصات با فردی که روبروی او ایستاده است تطبیق نمی کند] ایشان این مطلب را یادشان بود که من یادم رفته بود.»
https://mobahesat.ir/3026
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق