13-ارديبهشت-1395, 14:47
در اینجا ثمن در مقابل دو چیز داده شده است:
1. عین
2. صفت عین که منفعت نادر آن حلال است و منفعت غالب آن حرام است ولی طرفین قصد منفعت حلال را دارند.
در اینجا اصل ثمن در مقابل اصل عین قرار گرفته و از این لحاظ اکل مال به باطل نیست از طرفی صفت هر چند که در زیاد شدن قیمت تاثیر گذار است ولی مقداری از ثمن در قبال آن قرار نمی گیرد و لذا لازم نیست که آن صفت مالیت داشته باشد و منفعت حلال آن غلبه داشته باشد پس مالیت نداشتن صفت مزبور باعث اکل مال به باطل شدن نمی شود و معامله صحیح است.
روایت «ثمن المغنیه سحت» هم ناظر به موارد غالب خرید و فروش مغنیه است که به قصد غناء خرید و فروش می شود نه به قصد منفعت حلال صدای خوش و لذا با تمسک به این روایت نمی توان به صورت کلی حکم به بطلان معامله بر جاریه مغنیه نمود.
1. عین
2. صفت عین که منفعت نادر آن حلال است و منفعت غالب آن حرام است ولی طرفین قصد منفعت حلال را دارند.
در اینجا اصل ثمن در مقابل اصل عین قرار گرفته و از این لحاظ اکل مال به باطل نیست از طرفی صفت هر چند که در زیاد شدن قیمت تاثیر گذار است ولی مقداری از ثمن در قبال آن قرار نمی گیرد و لذا لازم نیست که آن صفت مالیت داشته باشد و منفعت حلال آن غلبه داشته باشد پس مالیت نداشتن صفت مزبور باعث اکل مال به باطل شدن نمی شود و معامله صحیح است.
روایت «ثمن المغنیه سحت» هم ناظر به موارد غالب خرید و فروش مغنیه است که به قصد غناء خرید و فروش می شود نه به قصد منفعت حلال صدای خوش و لذا با تمسک به این روایت نمی توان به صورت کلی حکم به بطلان معامله بر جاریه مغنیه نمود.