استدلّ للقول الثاني: و هو عدم الجبر و عدم الكسر الدلاليين، الذي صرّح به الشيخ الأنصاري رحمه اللّه في أصوله و تبعه جمهرة تلاميذه و تلاميذهم حتّى يومنا هذا- إلّا القليل- و إن خالفوا ذلك كثيرا في الفقه في الجبر و الكسر كليهما، حتّى بعض من يقال عنهم بالتزامهم في الفقه بمبانيهم في الأصول.
قال الشيخ في الرسائل: «و ممّا ذكرنا ظهر: إنّ ما اشتهر من أنّ ضعف الدلالة منجبر بعمل الأصحاب غير معلوم المستند، و كذلك دعوى انجبار قصور الدلالة بفهم الأصحاب لم يعلم لها بنية»
بيان الأصول، ج2، ص: 112
من نیز این مطلب را قبول ندارم ولی تقریبا اصولیون سبک نجف قائل به این مطلب هستند که اگر عباراتشان را می آوردم مطلب خیلی طولانی می شد. البته اصولیون و فقهای قمی جبران ضعف دلالت را به عمل اصحاب پذیرفته اند. ولی در کل همانگونه که از نقل قول فوق بر می آید در کل گفتمان غالب عدم جبر دلالت می باشد.
قال الشيخ في الرسائل: «و ممّا ذكرنا ظهر: إنّ ما اشتهر من أنّ ضعف الدلالة منجبر بعمل الأصحاب غير معلوم المستند، و كذلك دعوى انجبار قصور الدلالة بفهم الأصحاب لم يعلم لها بنية»
بيان الأصول، ج2، ص: 112
من نیز این مطلب را قبول ندارم ولی تقریبا اصولیون سبک نجف قائل به این مطلب هستند که اگر عباراتشان را می آوردم مطلب خیلی طولانی می شد. البته اصولیون و فقهای قمی جبران ضعف دلالت را به عمل اصحاب پذیرفته اند. ولی در کل همانگونه که از نقل قول فوق بر می آید در کل گفتمان غالب عدم جبر دلالت می باشد.