امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» تقریرات سال تحصیلی 96-95
#1
بسمه تعالی

1395/6/14
موضوع
:
اصول عملیه/استصحاب /ادله
خلاصه مباحث گذشته:
بررسی دلالت صحیحه زراره ثانیه بر استصحاب
 
بررسی دلالت صحیحه ثانیه بر استصحاب
بحث در ادله استصحاب بود.از جمله آنها صحیحه ثانیه زراره است. تقریب بیان آخوند قبلا بیان شد.ولی اجمالا (به جهت تمهید برای بررسی دلالت روایت بر استصحاب)اشاره ای به آن می کنیم.
سند روایت
از حیث سند این روایت معتبر است.اضمارش مخل به اعتبارش نیست.علاوه بر اینکه این روایت گرچه در تهذیب شیخ به شکل مضمر ذکر شده است ولکن در نقل صدوق به شکل مسند از امام باقر علیه السلام نقل شده است.لذا از حیث سند خللی ندارد. ولو منحصر در نقل شیخ باشد.
دلالت روایت
دو فقره روایت مربوط به استصحاب است.
صاحب وسائل روایت را تقطیع کرده است لذا از تهذیب(ج‌1، ص: 421‌) که به طور کامل آورده است نقل می کنیم.
عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ (زراره به امام باقر علیه السلام عرض می کند حسب نقل علل الشرائع)َاصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرُهُ أَوْ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَنِيٍّ فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ مِنَ الْمَاءِ فَأَصَبْتُ (آب پیدا کردم.)وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً (لباس را کنار گذاشته بودم که تطهیر کنم ولی یادم رفت)وَ صَلَّيْتُ ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ بَعْدَ ذَلِكَ(بعد از نماز یادم آمد که لباس نجس است) قَالَ تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ
معلوم و روشن است که نسیان نجاست موجب طهارت نیست.لباس را باید شست ،نمازی هم که با لباس با نجاست منسیه خوانده شده باید اعاده کرد).
قُلْتُ فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ رَأَيْتُ مَوْضِعَهُ (تعیینا نجاست لباس را ندیده بودم که کجای لباس نجس بوده است).وَ عَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ‌ اجمالا میدانم که موضعی نجس است ولی دقیقا جایش را نمی دانم.
فَطَلَبْتُهُ (فحص کردم) فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَيْهِ(پیدا نکردم) فَلَمَّا صَلَّيْتُ وَجَدْتُهُ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ (لباس شسته می شود و نماز اعاده می شود .باز نجاست منسیه است.)
فقره ای که مربوط به استصحاب است:
قُلْتُ فَإِنْ ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ لَمْ أَتَيَقَّنْ ذَلِكَ (نه علم اجمالی که در فرض دوم بود و نه علم تفصیلی که در فرض اول بود.گمان کردم که لباس نجس شده است.)فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ لَا تُعِيدُ الصَّلَاةَ
(نجاست شسته میشود ولی نماز اعاده ندارد.)
قُلْتُ لِمَ ذَلِكَ (در دو فرض قبل هم با اینکه نماز با نجاست بود اعاده لازم بود ولی در این فرض لازم نیست. فرقش چیست؟به حسب بیان مشهور ازجمله مرحوم آخوند فرقش وجود استصحاب در فرض سوم و عدم آن در دو فرض قبل است.)
قَالَ لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَ چون که یقین به طهارت داشتی و شک کردی در نجاست(چون که ظن به نجاست پیدا کرد نه قطع به آن)
فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً حق نداری یقین به حالت سابقه را به شک در بقاء و استمرار به هم بزنی. (لیس...ابدا)نه این مورد بلکه قاعده عامه این است.
تقریب استدلال بر استصحاب را مرحوم آخوند همین جا بیان کرده است.تقریب دلالت وابسته به این است که مراد از یقین در (کنت علی یقین) یقین سابق بر ظن الاصابه باشد. یعنی یقین سابق بر نجاست.قبلا یقین به طهارت داشته است بعد گمان به ملاقات پیدا کرده است بعد فحص کرد و چیزی پیدا نکرد بعد نماز خواند و بعد از نماز، نجاست دیده شد(رایت فیه)
اگر این باشد دلالت روایت بر استصحاب از این جهت مشکلی ندارد.
فرض روایت یقین به طهارت قبل از ظن به اصابت هست . ظن هم که معتبر نیست.
کنتَ علی یقین من طهارتک فشککت (ظننتُ در کلام راوی یعنی شککتُ) ولیس ینبغی لک ان تنقض الیقین بالشک ابدا.
 
تعدد نقل
مرحوم آخوند در این فقره ،روایت را همین طور که خواندیم از تهذیب نقل کرده است (فَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَ شَيْئاً ثُمَّ صَلَّيْتُ فَرَأَيْتُ فِيهِ). وبعد در صدد تقریب دلالت آن بر استصحاب بر آمده است که نقل میکنیم.
در اینجا نقل صدوق با نقل شیخ فرق دارد.نقل صدوق (فرایته فیه) دارد نه (فرایت فیه). طبق نقل صدوق اشکالاتی در روایت مطرح است که این اشکالات در کلام آخوند هم آمده است.ولی طبق این نقل شیخ مرحوم آقای صدر اصرار دارد که روایت هیچ مشکلی ندارد.
نکته:مرحوم آخوند با اینکه (فرایت) از شیخ طوسی نقل کرده است ولی در اثبات دلالت بر استصحاب به اشکالی و جوابی اشاره می کنند(سیأتی) که ناشی از نقل مرحوم صدوق (فرایته فیه)است. ولی مرحوم صدر خودش را با نقل تهذیب راحت کرده است.
بررسی دلالت بر قاعده یقین
در قبال این احتمال ، احتمال دیگری وجود دارد که روایت قاعده یقین را بیان کند که مرحوم آخوند در صدد رد آن بر می ایند.
(فنظرت فلم ار شیئا) یعنی با نظر و فحص ، یقین به طهارت پیدا کردم.مراد از یقین در تعبیر (کنت علی یقین من طهارتک ) همین یقین است نه آن یقین سابق بر ظن به اصابه.
حال که مکلف به واسطه فحص یقین به طهارت پیدا کرد می گوید:(فصیلت فرایت فیه).اگر بخواهد قاعده یقین باشد مرحوم آخوند این گونه تقریب می کنند: فرایت یعنی بعد از نماز نجاست دیدم. معنایش این نیست که همان نجس قبلی را دیدم. یک نجسی دیدم شاید همان نجس قبلی باشد و آن گمان قبلی درست باشد و شاید آن نجس قبلی نباشد و آن گمان و نجاست مظنونه درست نباشد، یعنی نجاست جدیدی حادث شده باشد.یعنی شک ساری پیدا شده است.
چون شاید همان نجاست بوده باشد و شاید هم نجاست جدیدی بوده باشد می شود شک ساری.
بعد ازنماز نجاستی را دید احتمال می دهد که همان نجاست مظنونه بوده باشد.این می شود قاعده یقین.
مکلف احتمال می دهد که این نجاست همان نجاستی بوده باشدکه واقعا موجود بوده است و وی نتوانسته بود با فحص آن را بیابد.احتمال می دهد که یقین قبل من خطا و جهل مرکب بوده باشد.این همان شک ساری است که از آن تعبیر به قاعده یقین میشود.
(سوال:ادعای دلالت روایت بر حصول یقین به طهارت به وسیله (فنظرت فلم ار) روشن نیست؟
جواب:(فنظرت فلم ار شیئا) یعنی یقین پیدا کردم.مدعی این تعبیر را کنایه از (یقین به عدم نجاست)می داند.در مورد نجاست هایی مثل خون ،خصوصا اگر لباس روشن باشد این تعبیر به جاست. البته ما نمی گوییم که این بیان درست است ،بلکه صرفا آن را تقریب کردیم.)
پس یقین به معنای یقین بعد الفحص گرفته شد و شک هم به معنای شک بعد از نماز گرفته شد که ناشی از رویت نجاست بود، از این جهت که احتمال می دهد این نجاست همان نجاست سابقی بوده باشد که رویت نشده است.
اشکال استاد بر مرحوم آخوند ره
تمهید
این تقریب برقاعده یقین معنایش این است که مرحوم آخوند فهمش از روایت درفقره (فرایت فیه)رویت یک نجاست مشکوک الانطباق بر نجاست مشکوک سابق است. چون که اگر با هاء باشد یعنی همان نجاست را دیدم.
پس هم تقریب و هم رد مبتنی بر این است که روایت بدون هاء معنا شود.(یعنی ایشان از رأیتُ، رأیتُه برداشت نکنند)رَأیتُ نجاستی را که شاید همان نجاست مظنونه باشد و شاید هم نباشد. چون که اگر مراد از رایتُ همان رایتُه باشد روایت تاب قاعده یقین راهم ندارد.(نه تاب استصحاب را دارد چون که موضوعش دیگر وجود ندارد و نه تاب قاعده یقین را)چون که قاعده یقین برای جایی است که شک دارد که یقین سابق درست بوده است یا نه؟ در حالی که با مساوق بودن رأیتُ و رأیتُه، معنای روایت این است که یقین کردم که آن یقین سابق نادرست بوده است.
نه یقین سابق بر نماز و شک بعد از آن موضوع قاعده یقین است چون که در این صورت موضوع استصحاب است و نه با یقین بعد از فحص موضوع قاعده یقین می شود چون که با یقین بعد از نماز ، آن یقین نقض شده است و دیگر موضوع قاعده یقین باقی نمی ماند.
معلوم میشود که مرحوم آخوند در تقریب قاعده یقین روایت را ،رأیت (بدون هاء)در نظر گرفته است.
بیان اصل اشکال
در حالی که ایشان در تقریب استصحاب و جواب از اشکال های آن روایت را (رأیته) معنا می کنند.لذا اشکال می کنند که با وجود یقین به خلاف چگونه استصحاب جاری میشود؟یقین به خلاف یعنی ایشان رأیت را رویت همان نجاست گرفته است.
این اشکالی است که در تقریب مرحوم آخوند بر استصحاب وجود دارد.
این یک بام و دو هوا است.در تقریب قاعده یقین فرض می کند که رایت یعنی رویت یک نجاستی که معلوم نیست همان نجاست مظنونه سابق باشد،ولی در جایی که می خواهد تقریب استدلال بر استصحاب را بگوید (رأیت) را به معنای رویت یک نجاستی میگیرند که یقینا همان نجاست مظنونه است یعنی به معنای رایته.
اگر علم به ارتفاع حالت سابقه در استصحاب مشکل ساز است در مورد قاعده یقین هم مشکل ساز است.چرا علم به ارتفاع حالت سابقه را فقط در استصحاب فرض کرده اند؟
ردّ دلالت صحیحه بر قاعده یقین
در نهایت مرحوم آخوند دلالت روایت بر قاعده یقین را قبول نمی کند.ایشان می گوید: فرض راوی این است که ظننت انه اصابه یعنی شک را به زبان آورده است.یقینش کجاست؟یقینش همان یقین سابق است.راوی گفت نظرت فلم ار شیئا گمانم زائل شد فرض نکرد که یقین به طهارت پیدا کردم، صرفا گمانش به نجاست زائل شد اما این نیست که یقین به طهارت پیدا کرده باشد. این یقین به طهارت در کلام راوی فرض نشده است.در کلام راوی یقین و ظن قبل از نماز ذکر شده است.اگربخواهد قاعده یقین باشد باید یقین بعد از ظن الاصابه فرض شده باشد در حالی که در کلام راوی نیست.
لذا مرحوم آخوند به همین مقدار بسنده می کند که روایت دال بر قاعده یقین نیست.
اشکال تطبیق
این تقریب استدلال را که مرحوم آخوند بیان می کند شروع به بیان اشکال میکند.
بیان اشکال:فرض روایت درمقام کبری این است که لانک کنت علی یقین من طهارتک فشککت.در حالی که در مورد روایت یقین به طهارت بود و سپس یقین به نجاست پیدا شد.درست است که در حال نماز شک در نجاست داشت.لکن بعد ازنماز یقین به نجاست پیدا شد.اگر یقین به نجاست بعد از نماز پیدا شده است و امام علیه السلام بخواهند استصحاب را تطبیق کنند ارکان استصحاب در حق راوی تمام نیست،چون که یقین سابق به یقین به خلاف تبدیل شده است.چطور امام استصحاب را تطبیق می کنند به فرضی که شک باقی نیست بلکه یقین سابق و شک لاحق به یقین به خلاف مبدل شده است؟
جواب اشکال
بعد مرحوم آخوند با یک غرور علمی میگویند لا مناص.راهی جز این که من میگویم نیست.اگر دلالت روایت بر استصحاب بخواهد تمام باشد و کبری مشکلی نداشته باشد و مورد را بگیرد باید این را بگوییم که من می گویم ،دیگر راهی غیر از این نیست.
در آخر هم میگوید: ما که مشکل را حل کردیم. نهایت هم که مشکل را نتوانیم حل کنیم مشکلی به دلالت روایت بر استصحاب نیست.کبری این است که هر کس یقین و شکی داشت یقینش را نقض نکند.نهایتا تطبیق روایت را نفهمیده ایم.اگر مورد و تطبیق روایت بر مورد مشکل داشت دلیل نمی شود که کبری هم مشکل شود.
دلیل :همه قبول دارند که کبرای روایت یا دال بر استصحاب است یا قاعده یقین ولاثالث.اگر این طور باشد به نظر ما ظهور کبری در استصحاب است و اگر بخواهد حمل بر غیر استصحاب در کبرایش شود خلاف ظاهر است. بله، اگر روایت با دلالت بر قاعده یقین مشکل تطبیقش حل می شد می گفتیم دلالت بر قاعده یقین دارد و یا مجمل است. ولی چه کنیم که با در نظر گرفتن قاعده یقین هم اشکال تطبیق می آید.،چون که قاعده یقین در مورد یقین به خلاف نمی آید.می گوید فان الاشکال علی کل تقدیر.یعنی در قاعده یقین هم این مشکل هست که مورد قاعده یقین نیست.
خلاصه:ظهور کبری در استصحاب است.فقط چیزی که می تواند ظهور را مختل کند تطبیق بر مورد است.اگر مورد بر اساس قاعده یقین قابل تطبیق بود می گفتیم از ظهور در استصحاب به قرینه تطبیق بر مورد رفع ید می کنیم.لکن مورد قاعده یقین هم نیست. پس نسبت به تطبیق هم قائلین به استصحاب مشکل پیدا می کنند و هم قائلین به دلالت بر قاعده یقین.
نهایت این است که قائلین به استصحاب برطبق ظهور کبری عمل کرده اند ولی قائلین به قاعده یقین بر طبق ظهور هم عمل نکرده اند. اگر چه اشکال تطبیق بر مورد در هر دو فرض می آید.
عبارت کفایه الاصول/ص395
هذا غاية ما يمكن (یعنی این توجیه تطبیق استصحاب بر مورد )أن يقال في توجيه التعليل مع أنه لا يكاد يوجب الإشكال فيه و العجز عن التفصي عنه إشكالا في دلالة الرواية على الاستصحاب فإنه لازم على كل حال كان مفاده قاعدته أو قاعدة اليقين مع بداهة عدم خروجه منهما بالبداهه و بالضروره یکی از این دو است.
این که برخی گفته اند روایت مجمل میشود مرحوم آخوند خودشان توجه داشته اند چون که ایشان برای دلالت روایت از تطبیق کمک نگرفته اند.تطبیق می خواست مشکل ساز شود.ایشان می فرمایند مشکل ساز نیست ، یا از بابی که ایشان متعرض می شوند(جلسه بعدی) یا از این باب که نهایتا تطبیق را نمی فهمیم.
نحوه تطبیق روایت بر مورد در کلام مرحوم آخوند دقیق است.مراجعه بفرمائید.
پاسخ


پیام‌های این موضوع
تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 21-شهريور-1395, 07:38
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 21-شهريور-1395, 07:42
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 15:43
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 15:44
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 15:45
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 2-اسفند-1395, 15:46
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:35
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:36
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:37
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:38
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:39
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:41
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:41
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 15-اسفند-1395, 23:43
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:37
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:38
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 20-اسفند-1395, 17:39
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 12-فروردين-1396, 16:21
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 12-فروردين-1396, 16:27
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 12-فروردين-1396, 16:28
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 12-فروردين-1396, 16:31
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 17-فروردين-1396, 22:56
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 17-فروردين-1396, 22:57
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 17-فروردين-1396, 22:58
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 27-فروردين-1396, 10:46
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 27-فروردين-1396, 10:50
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 27-فروردين-1396, 10:51
RE: تقریرات سال تحصیلی 96-95 - توسط احمدرضا - 27-فروردين-1396, 10:53

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان