امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی سال تحصیلی 96-1395
#5
95/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مطلق و مقید/اسماء مطلق /اسم جنس
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه گذشته بیان شد که اسم جنس همان لا بشرط قسمی است و ملحوظ (وجود ذهنی) در لا بشرط قسمی و ماهیت مهمله یکی بوده و تفاوتی با هم ندارند
در ادامه بحث موضوع له اسم جنس بحث را در دو مقام مطرح می‌کنیم که آیا اسم جنس ثبوتا می‌تواند برای ماهیت مطلقه یا مقیده وضع شود و بعد از بحث ثبوثی وارد بحث اثبات و دلالت الفاظ خواهیم شد
اشکال اول: اشکال شده است که اسم جنس نمی‌تواند برای طبیعت مهمله وضع شود زیرا طبیعت مهمله در ذهن وجود مستقل ندارد و فقط در ضمن مطلقه یا مقید وجود دارد و اصلا در ذهن قابل تصور مستقل نیست مگر در ضمن افراد خود و این در حالی است که برای وضع تصور معنی لازم است
پاسخ اشکال: اولا ماهیت مهمله قابل تصور استقلالی است زیرا ملحوظ و وجود ذهنی در ماهیت مهمله همان ملحوظ لا بشرط قسمی است و ذهن این وجود ذهنی و ماهیت مهمله را از خارج انتزاع می‌کند که قابل جری بر خارج می‌باشد و عدم القید خصوصیت لحاظ است نه این عدم القید به نحو قید در لا بشرط قسمی لحاظ شده باشد
ثانیا: حتی اگر قبول کنیم که لا بشرط قسمی به همراه قید اطلاق لحاظ شده است باز هم وضع لفظ برای ماهیت مهمله ممکن است زیرا تصور معنی برای وضع همیشه لازم نیست به صورت تفصیلی باشد بلکه می‌توان به نحو اجمالی و بوجه ماهیت مهمله که در ضمن سه معقول اولی است را تصور کرد و لفظ را برای آن وضع کرد مثل وضع لفظ برای حروف که وضع عام است یعنی معنای اسمی ظرفیت تصور می‌شود که واقع ظرفیت نیست زیرا واقع ظرفیت حرفی است اما بعد از این تصور لفظ برای واقع ظرفیت وضع می‌شود
البته علاوه بر فساد مبنی مسلم است که در اسم جنس وضع عام موضوع له خاص نیست بلکه خود ماهیت مهمله به تصور شده و اسم جنس برای آن وضع می‌شود
البته اگر گفته شود که لا بشرط قسمی از حیث ملحوظ ذهنی همان ماهیت مهمله است اصلا نمی‌توان ماهیت مهمله را به نحو ضمنی تصور کرد زیرا وجود مستقل دارد بله اگر قائل به مبنای مرحوم خویی شدیم تنها راه وضع لفظ برای ماهیت مهمله همان تصور بوجه و ضمنی به نحو وضع عام و موضوع له خاص است
مرحوم صاحب کفایه اشکالی به وضع لفظ برای ماهیت مطلقه کرده است که اگر لفظ برای ماهیت مطلقه وضع شود قابل صدق بر خارج نیست زیرا قید اطلاق یک لحظ ذهنی است و ماهیت به قید اطلاق یک معقول ثانوی است و قابل صدق بر خارج نیست
اشکال شهید صدر به کلام صاحب کفایه
در پاسخ این اشکال گفته می‌شود که در بحث وضع اقتران ایجاد می‌شود بین لفظ و معنای متصور در ذهن و ماهیت به دو شکل قابل تصور در ذهنی می‌باشد زیرا ممکن است ماهیت مطلقه به ذهن خطور کند بنا بر مبنای ما که گفتیم لا بشرط قسمی همان ماهیت مهمله است و ممکن است ماهیت مقیده به ذهن خطور کند و ملحوظ که وجود ذهنی از ماهیت است در هر دو صورت یکی است یعنی در ماهیت مهمله و مقیده ذات ماهیت به ذهن خطور می‌کند و تفاوت آنها از ناحیه لحاظ است و واضع می‌تواند لفظ را فقط برای صورت ذهنی مطلق و بدون قید آن وضع کند و مکررا اشاره شد که اطلاق قید ماهیت نیست بلکه خصوصیت لحاظ است و هر چند این خصوصیت در ملحوظ اثر دارد اما از آنجا که این قید در ملحوظ لحاظ نشده است یعنی به همراه ماهیت قید اطلاق لحاظ نشده است بلکه بخاطر خصوصیت لحاظ از لفظ اسم جنس فقط ماهیتی به ذهن خطور می‌کند که به همراه لحاظ آن قیدی وجود ندارد و لحاظ آن مطلق است پس باعث نمی‌شود ملحوظ و وجود ذهنی معقول ثانوی شود همانطور که اگر لفظ برای ماهیت مقیده وضع شود معقول ثانوی نیست
اشکال به بیان شهید صدر
کلام فوق بیان مرحوم شهید صدر در پاسخ صاحب کفایه است اما به این بیان اشکال وارد است و ثابت نمی‌کند که ثبوتا کلام قدما صحیح است زیرا اگر ایشان قبول دارند که ماهیت مهمله همان لا بشرط قسمی است و قید اطلاق در آن لحاظ نشده است و ملحوظ در لا بشرط قسمی همان ماهیت مهمله است دیگر امکان ندارد گفته شود ملحوظ ماهیت مهمله همان ملحوظ ماهیت مقیده است یعنی ذات ماهیت است اما در ماهیت مطلقه خصوصیتی در لحاظ وجود دارد که باعث می‌شود اطلاق و سریان فعلی در خارج صورت بگیرد زیرا ملحوظ در ماهیت مطلقه و مقیده واحد است و همان ذات ماهیت است و همیشه این دو با هم به ذهن خطور می‌کنند و تفاوت در لحاظ نمی‌توان لفظ را فقط برای یک صورت ذهنی آن یعنی صورت ذهنی مطلق وضع کرد زیرا به محض خطور این معنی هر دو تصور آن به ذهن خطور می‌کند و اقتران لفظ با ذات ماهیت هر دو صورت ذهنی ذات ماهیت را به ذهن می‌آورد
علاوه بر این بیان شما نه تنها کلام قدماء را ثابت نمی‌کند بلکه می‌توان از آن یک برهان بر نفی ادعای آنها اقامه کرد زیرا وضع اقتران تصوری بین دو ملحوظ با قطع نظر از کیفیت لحاظ آنهاست و فرض این است که واضع بین لفظ و ملحوظ ماهیت مهمله بدون کیفیت لحاظ آن اقتران ایجاد کرده است پس هر گاه اسم جنس استعمال شود استعمال در ذات معنی است که این ذات معنی به سه صورت در ذهن خطور می‌کند و نمی‌تواند در ماهیت مقیده و حتی ماهیت مطلقه استعمال شود و نفی وجود قید کند و همین بیان برهانی است بر علیه کلام قدماء که فرموده بودند اسم جنس برای ذات طبیعت به همراه قید اطلاق وضع شده است
پس کلام قدماء را نمی‌توان از حیث ثبوتی تصحیح کرد مگر طبق مبنای آقای خویی که گفته شود لا بشرط قسمی همان ذات ماهیت به لحاظ قید اطلاق و سریان است که اصل این مبنی را قبول نکردیم یا اینکه گفته شود اطلاق مانند عام افراد را در ضمن معنای خود لحاظ می‌کند که این بیان هم دارای اشکال است
اولا: لازمه این بیان یکی شدن اطلاق و عموم است
ثانیا: اسم جنس به تنهایی نمی‌تواند دال بر سریان به همراه لحاظ همه افراد باشد زیرا برای لحاظ افراد احتیاج به دال دیگری است همانطور که در عموم علاوه بر اسم جنس معنای حرفی هیئت جمع محلی به لام یا معنای اسمی کل دال بر لحاظ افراد بود و این دال دیگر در اطلاق وجود ندارد
بحث اثباتی: اگر فرض کنیم که ثبوتا امکان وضع اسم جنس برای ماهیت مهمله و ماهیت مطلقه یعنی لحاظ اطلاق در ماهیت ممکن باشد اما به لحاظ اثباتی نیز باید گفته شود که اسم جنس برای ماهیت مهمله وضع شده است زیرا اگر برای ماهیت به همراه قید اطلاق وضع شده باشد استعمال اسم جنس در مقید مجاز خواهد بود مگر اینکه گفته شود اسم جنس تعدد وضع دارد یعنی برای هیئت مرکب اسم جنس به همراه قید نیز وضع جداگانه‌ای صورت گرفته است که قبلا نیز بیان شد مرکبات وضع جداگانه‌ای ندارند
پس حتی طبق مبنای آقای خویی بخاطر این نکته استظهاری باید اسم جنس برای ماهیت مهمله وضع شده باشد و برای دلالت بر اطلاق احتیاج به مقدمات حکمت وجود دارد اما طبق مبنای خود ما برهان اقامه می‌شود بر لزوم وضع اسم جنس بر ماهیت مهمله
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی سال تحصیلی 96-1395 - توسط احمدرضا - 26-دي-1395, 23:08

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان