22-اسفند-1396, 19:18
اصل سؤال بنده این است که دایره تعمیم علت تا کجاست؟ و این مثال صرفا برای بنای سوال بود.
مثلا وقتی حضرت می فرمایند: «إِنْ نَسِيتَ الظُّهْرَ حَتَّى صَلَّيْتَ الْعَصْرَ فَذَكَرْتَهَا وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَ فَرَاغِكَ فَانْوِهَا الْأُولَى ثُمَّ صَلِّ الْعَصْرَ فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَع»
آیا میتوان گفت اگر در حال نماز ظهر متوجه شدی که نماز ظهر را قبلا خوانده ای و الان باید نماز عصر را بخوانی باز هم علت «فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَع» صادق است و میتوانی به نماز عصر عدول کنی یا اینکه چون حکم عدول از لاحقه به سابقه است «فَانْوِهَا الْأُولَى»، نمیتوان به تعمیم علت تمسک کرد چون موجب تغییر حکم است.
استاد شهیدی در این مورد میفرماید که نمیتوان به عدول نماز عصر تعمیم داد چون در تعمیم علت، حکم نباید تغییر کند.
سؤال اصلی این است: در صورتی که در حکم معلل قیدی وجود داشته باشد، آن قید در تعمیم علت باقی می ماند؟
آن دو مثال عرفی هم که در اصل موضوع بیان کردم نیز توجه شود. «اگر زید آمد اکرامش کن چون عالم است»، «نماز در این مسجد را دوست دارم چون بزرگ است»
مثلا وقتی حضرت می فرمایند: «إِنْ نَسِيتَ الظُّهْرَ حَتَّى صَلَّيْتَ الْعَصْرَ فَذَكَرْتَهَا وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَ فَرَاغِكَ فَانْوِهَا الْأُولَى ثُمَّ صَلِّ الْعَصْرَ فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَع»
آیا میتوان گفت اگر در حال نماز ظهر متوجه شدی که نماز ظهر را قبلا خوانده ای و الان باید نماز عصر را بخوانی باز هم علت «فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَع» صادق است و میتوانی به نماز عصر عدول کنی یا اینکه چون حکم عدول از لاحقه به سابقه است «فَانْوِهَا الْأُولَى»، نمیتوان به تعمیم علت تمسک کرد چون موجب تغییر حکم است.
استاد شهیدی در این مورد میفرماید که نمیتوان به عدول نماز عصر تعمیم داد چون در تعمیم علت، حکم نباید تغییر کند.
سؤال اصلی این است: در صورتی که در حکم معلل قیدی وجود داشته باشد، آن قید در تعمیم علت باقی می ماند؟
آن دو مثال عرفی هم که در اصل موضوع بیان کردم نیز توجه شود. «اگر زید آمد اکرامش کن چون عالم است»، «نماز در این مسجد را دوست دارم چون بزرگ است»
اللهم عجل لولیک الفرج