23-اسفند-1396, 12:30
(22-اسفند-1396, 20:33)محمود رفاهی فرد نوشته: گویی شارع فرموده در مصرف نصف خمس، برطرف کردن فقر بنی هاشم را (که از زکات نیز محروم اند) بر سائر مخارج مقدم کنید. آیا این عقلا قبیح است؟
روایات دال بر اختصاص حرمت صدقه بر رسول الله ص و جواز دریافت صدقه توسط غیر حضرت
1- در کافی و من لا یحضرهالفقیه و تهذیب شیخ طوسی آمده است پس از حذف سند باین عبارت حضرت صادقu فرمود هر کسی از بنیهاشم که زكات خواست به او بدهید زیرا زكات برایشان حلال است و فقط به پیغمبر ص و بر پیشوای بعد از او و بطور کلی بر تمام پیشوایان حرام است. 2- در کتاب (المحاسن) احمدبن محمدبن خالد البرقی که از کتب معتبره شیعه است در (ص 145 ج 1) در حدیثی از عبدالله بن عجلان قال: سالت اباجعفرu عن قولالله عزوجل: [قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُرْبَى] {الشُّورى:23} فقال هم الائمه الذین لایأکلون الصدقة ولا تحل لهم) که مضمون حدیث میرساند: کسانی که صدقه بر آنها حلال نیست فقط پیشوایان و ائمه میباشند لا غیرهم
3- در تهذیب شیخ طوسی (ص 61 ج 4)، حضرت صادقu فرمود اگر صدقه بر ما حرام بود هرگز برای ما حلال و جایز نبود که بسوی مکه خارج شویم زیرا همه آنچه ما بین مکه و مدینه است همه آنها صدقه است. مطابق بیان این روایت اگر زكات بر بنیهاشم حرام بود تاکنون هیچ کس از آنان بر روی زمین باقی نمانده بود زیرا اکثر مؤسسات اجتماعی مخصوصاً در خاک حجاز از طریق مالیات زكات تأسیس شده، هر چاهی که کنده شده و هر آبی که جاری شده و هر مُضیف و مهمانسرائی ساخته شده و هر چه بدان فی سبیلالله توان گفت از زكات تأمین و تأسیس شده است. آیا پیغمبر رحمت برای خویشاوندان خود چنین مشقت و زحمت را آورده است.؟! و اگر قبول کنیم که خمس را در مقابل این همه محرومیت برای آنان وضع کرده است چون بدون هیچ شک و تردید جز خمس غنائم نیست در زمانی که جنگی و غنیمتی نیست، تکلیف این گروه بی چاره چیست؟!
4- شیخ طوسی باسناد خود از کلینی و شیخ مفید از جعفربن ابراهیم در المقنعه روایت کرده است و شیخ حر عاملی آنرا در وسائلالشیعه (ج2 ص 37) از کافی نقل کرده است که مضمون و نتیجه آن، مضمون و نتیجه حدیث شماره 4 است که تمام آب های جاری در راه مکه از طریق صدقات و زکوات است و در صورت حرمت روزگار بنیهاشم تباه میشود.
5- در من لا یحضره الفقیه و تهذیب؛ محمدبن اسماعیل بن بزیح که از اصحاب خاص حضرت رضاu است گفته است: دینارهائی از جانب پارهای از خویشانم بخدمت حضرت رضاu فرستادم و به آن حضرت نوشتم و خبر دادم که در این دینارها زكات هفتاد و پنج نفر است و بقیه آن صله است، حضرت به خط مبارک نوشت که دریافت داشتم و نیز به آنحضرت دینارهائی که از خودم بود فرستادم و نوشتم که آنها از فطره عیال من است حضرت نوشت که دریافت داشتم در کافی این حدیث از همان محمدبن اسماعیل روایت شده. سید کلینی بعلاوه کلمه قبلت بعد از قبضت که معلوم میشود حق خاص خود آنجناب بوده زیرا کمله قبلت حاکی از قبول حق است.
6- در کافی از عبدالله بن جعفر از ایوب بن نوع روایت شده است که او گفت: من نوشتم بحضرت ابوالحسن (ایضاء) که گروهی از من از فطره سؤال میکنند و درخواست میکنند که قیمت آنرا بحضرت تقدیم کنند و من همین مرد را (که حامل نامه است) سائل اول بسوی تو فرستادم و از من خواسته بود که از شما این مسئله را سوال نمایم لکن من فراموش کردم اینک من از هر نفر از عیال خودم یکدرهم که قیمت نه رطل به یک درهم است برای شما فرستادم و رأی حضرتت را در این مسئله خواستارم حضرت نوشت از مسئله فطره سؤال زیادی شده است و من از اینکه این قضیه منجر به شهرت بشود کراهت دارم دیگر دنباله این مطلب را بِبُرید هر کس بتو چیزی میدهد بگیر و اگر نمیدهد از او خودداری کن.