17-ارديبهشت-1397, 21:15
متوجه نمی شوم کجای کلامم ابهام دارد. ظاهرا بدیهی باشد که تعلیل بودن یک جمله، بدون تضمن ادات تعلیل، مؤونه زائده و قرینه ظهور ساز می خواهد.
و روایت دیگر به عنوان شاهد ذکر شد.
البته معذرت میخواهم که با اشکال مصداقی اصل مطلب را گم کردم؛
اما درباره ی تعلیلات، ظاهر عقلائی و اولیه هر تعلیل قانع ساختن مخاطب و تأکید بیشتر برای بر باور حکم است؛ لذا در مرحله ی اول که تعلیلی در کلام مشاهده شد باید سراغ مرتکزات ذهنی حاکم بر جامعه ی علمی زمان صدور رفت. اما اگر هیچ مرتکزی یافت نشد این دلیل نمی شود از ظهور خود تعلیل در عمومیت دست برداشت و می توان تعلیل را به مانند یک قاعده تعبدی شرعی متعبد شد.
و روایت دیگر به عنوان شاهد ذکر شد.
البته معذرت میخواهم که با اشکال مصداقی اصل مطلب را گم کردم؛
اما درباره ی تعلیلات، ظاهر عقلائی و اولیه هر تعلیل قانع ساختن مخاطب و تأکید بیشتر برای بر باور حکم است؛ لذا در مرحله ی اول که تعلیلی در کلام مشاهده شد باید سراغ مرتکزات ذهنی حاکم بر جامعه ی علمی زمان صدور رفت. اما اگر هیچ مرتکزی یافت نشد این دلیل نمی شود از ظهور خود تعلیل در عمومیت دست برداشت و می توان تعلیل را به مانند یک قاعده تعبدی شرعی متعبد شد.