7-بهمن-1397, 15:59
(7-بهمن-1397, 11:58)مسعود عطار منش نوشته: بنده در توضیح بیشتر کلام استاد باید عرض کنم :
ممکن است توهم شود ما تا آخر وقت صبر میکنیم و اگر هیچ یک از الف و ب را اکرام نکردیم در واقع هم شرط هر دو حکم محقق شده و هم جزای هیچ یک محقق نشده است پس دو تحریک از مولا وجود داشته که که شرطش محقق شده و هیچ یک امتثال نشده لذا باید دو عقاب در کار باشد .
و لکن این توهم باطل است زیرا استحقاق عقاب اثر بی اعتنایی به چیزی است که مولا به صدد تحصیلش بر آمده یعنی اگر مولا با دو تحریک مشروط در صدد تحصیل یک ملاک و مطلوب بر آمد عقاب و ثواب تابع همان ملاک و غرضی است که در صدد تحصیلش بر آمده نه خود تحریک ها و با توجه به وحدت غرض و ملاکی که در صدد تحصیلش بر آمده یک عقاب و ثواب هم بیشتر نداریم و این کاملا مطابق وجدان است .
ایشان قبلا مکررا این نکته را متذکر شدهاند که ملاک حکم عقل به لزوم امتثال، ارادهی مولاست و تخلف از ارادهی مولا است که استحقاق آور است. اگر واقعا اینجا دو اراده وجود دارد و دو اراده معصیت شده است، هر چند که یک ملاک است که فوت میگردد، با تحفظ به مبنای ایشان، معقول نیست بگوییم استحقاق یک عقاب میآید.
آخرش حکم عقل به لزوم تحصیل ملاک است یا لزوم عمل به ارادهی مولی؟
علاوه بر اشکال فوق، شاهدی نیز بر خلاف این مدعا وجود دارد و آن هم جاییست که مولی حکمی جعل میکند که به خاطر نکاتی در ناحیهی جعل (مانند احتیاط در مقام تشریع) اعم از موارد دارای ملاک است.
برای مثال این که زن و مرد نامحرم حق ندارند در محیطی بسته با یکدیگر تنها باشند، ملاکش این است که گاهی این تنهایی منجر به حصول فساد میگردد. اما مولی از باب احتیاط در مقام تشریع، حتی نمیخواهد که افرادی که اطمینان به عدم حصول مفسده دارند نیز، با یکدیگر تنها باشند.
در چنین جایی، تنها ماندن زن و مرد به طور مطلق مورد زجر مولی است و ارادهی مولی بالفعل به ترک چنین عملی وجود دارد و تخلف از این اراده طبعا مقتضی استحقاق عقاب است، هر چند که اصلا در این مورد خاص، ملاک وجود نداشته باشد که بخواهد تخلف شود. آیا در چنین جایی ایشان ملتزم میشوند که از آنجایی که ملاکی فوت نشده است، استحقاق عقابی نیز وجود ندارد؟