امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حقیقت اعتبار
#1
گاهی در تعریف اعتبار، گفته می شود: اعطاء حد شیء لشیء آخر. طبق این تعریف، سعی می شود که همه ی امور اعتباری، برگرفته از امور واقعی معرفی شود. مثلا در مورد ملکیت گفته می شود که برگرفته از ملکیت واقعی است یا در مورد وجوب، گفته می شود که برگرفته از ضرورت تحقق معلول عند تحقق علت است.
گاهی هم اعتبار به "فرض" تعریف می شود و به اعتبار قانونی و اعتبار ادبی تقسیم می شود. اعتبار ادبی مثل این که فرض می کنیم زید اسد است و می گوییم زید اسد. و اعتبار قانونی هم به داعی ترتیب آثار است.
به نظر می رسد که این تعارف، درست نیست و با ارتکازات ما سازگاری ندارد.
ما در وجوب، هیچ التفاتی به ضرورت علی نداریم. این گونه نیست که وقتی مُقنن، برای کاری جعل وجوب می کند، فرض کرده است که ضرورت علی در اینجا وجود دارد. یا اگر اعتبار ملکیت می کنیم فرض می کنیم که ملکیت واقعی حاصل شده است. اساسا فرض کردن عملیاتی است که ذهنی بودن آن و واقعی نبودن آن، کاملا مورد التفات شخص است بر خلاف امر اعتباری که ارتکاز، این است که در واقع موجود می شود. می گوییم واقعا ملکیت من نسبت به این مال حاصل شده است و اگر کسی بگوید صرفا فرض کردی که ملکیت واقعی اینجا وجود دارد او را تخطئه می کنیم.
اعتبار ادبی هم صرفا در الفاظ است و ربطی به اعتبار ندارد.
بله شاید ریشه ی برخی امور اعتباری، مفاهیم واقعی باشد. یعنی شاید برخی امور اعتباری که اختراع شده اند، اسم امر واقعی ای که با آن مناسبت داشته را روی آن گذاشته باشند. اما این اولا کاملا متفاوت از فرض کردن آن امر واقعی و یا اعطاء حد آن است ثانیا در تمام امور اعتباری هم نیست و به راحتی می توان امری اعتباری را اختراع کرد و از هیچ مفهوم واقعی ای وام نگرفت.
به نظر می رسد که در امور اعتباری، ما دو ایجاد داریم. ایجاد اول، اختراع اصل مفهوم اعتباری است. ایجاد دوم، ایجاد جزئیات آن مفهوم است.
در ایجاد اول، اصل امر اعتباری اختراع می شود. یعنی اختراع می کنیم که چیزی به عنوان ملکیت، اسمیت (اسم بودن لفظ)، ریاست و ... داشته باشیم. مثلا فرض کنید در یک شرکت، غیر رئیس و معاون و ... احتیاج به یک منصبی پیدا می شود که فلان شئون و اختیارات و وظائف را داشته باشد. برای این منصب یک اسم می گذاریم (مثلا الف) و می گوییم هر کس فلان ویژگی ها را داشت، الف می شود. الف بودن یک امر اعتباری است که اختراعش کردیم. به جهت حاجتی که در این شرکت داشتیم. همنی طور در یک شرکت بسیار گسترده یعنی جامعه ی بشری، حوائج باعث شده امور اعتباری را ایجاد کنند. و یقال ان الحاجه امّ الاختراع.
پس از این که امر اعتباری اختراع شد (به این معنی که ما واقعیتی به نام ملکیت را اختراع کردیم) از این نوعِ اختراع شده استفاده می کنیم و با چهارچوب های پذیرفته شده، مصادیق آن را ایجاد می کنیم....
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش


پیام‌های این موضوع
حقیقت اعتبار - توسط محمود رفاهی فرد - 8-اسفند-1397, 13:23
RE: حقیقت اعتبار - توسط محمود رفاهی فرد - 10-اسفند-1397, 13:19
RE: حقیقت اعتبار - توسط سید محمد صادق رضوی - 10-اسفند-1397, 14:14
RE: حقیقت اعتبار - توسط محمود رفاهی فرد - 11-اسفند-1397, 11:33

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اعتبار اجماعات نهایه و بی اعتباری اجماعات مبسوط عرفان عزیزی 0 866 3-خرداد-1399, 04:50
آخرین ارسال: عرفان عزیزی
  حقیقت انشاء مهدی خسروبیگی 0 1,631 24-ارديبهشت-1399, 15:56
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  حقیقت وضع مهدی خسروبیگی 1 2,466 15-آبان-1398, 01:42
آخرین ارسال: Salsabil
  تحلیل حقیقت حکم مسعود عطار منش 0 2,266 11-آذر-1397, 08:34
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نقدی بر کتاب «حکم: حقیقت، اقسام، قلمرو» سید محمد صادق رضوی 0 2,741 14-اسفند-1396, 18:01
آخرین ارسال: سید محمد صادق رضوی
  اقسام حقیقت و مجاز سید حسین منافی 0 4,029 2-آذر-1395, 18:47
آخرین ارسال: سید حسین منافی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان