9-اسفند-1391, 16:28
مرحوم آقای خوئی استصحاب درشبهات حکمیه راجاری نمیدانند.دلیل ایشان برعدم جریان دو تقریب است که متفاوت بایکدیگر است:
1.بیانی که درکتاب مصباح الاصول آمده است وبیان معروف است:تعارض استصحاب عدم جعل زائد با استصحاب بقاء مجعول.
2.بیانی که اواخر عمرشان درکتاب قضاء ذکر کرده اند:حکومت استصحاب عدم جعل زائد بر استصحاب بقاء مجعول.زیرا میفرمایند:شک مادر بقاء مجعول ناشی شده است از شک ما درجعل زائد وعدم آن.
بنا بر هردو تقریب استصحاب درشبهات حکمیة جاری نمیشود امااین اختلاف درموارد متعددی ثمره دارد به عنوان نمونه:
عدة منقطعه.مورد اختلاف است که عده زوجه منقطعه یک حیض است یا دو حیض.اگر بخواهیم به اصل رجوع کنیم بنابر :
تقریب اول:بنابر اصل عدم جعل زائد حکم به صحت ازدواج این زن بعد ازحیض اول میشود زیرا نتیجه اش اعتبار یک حیض میشود.اصل بقاء مجعول حکم به بقاء عده میکند وتبعا ازدواج قبل از حیض دوم باطل است.دواصل باهم تعارض میکنند رجوع به اصل حکمی میکنیم که فساد است.ومیگوییم ازدواج باطل است.زیرا مورد،شبهه مصداقیه معتدة میشود وتمسک به عمومات درآن جائز نیست.
تقریب دوم:اصل عدم جعل زائد حاکم است نتیجه حکم به صحت ازدواج بعداز حیض اول میشود.
خلاصه اینکه دوتقریب باوجود اینکه نتیجه هردو عدم جریان استصحاب درشبهات حکمیه است اما ثمره فقهی دارد.حضرت استاد شهیدی میفرمایند:حق این است که دواصل باهم تعارض میکنند و بیان دوم (حکومت)را که دراواخر عمر،آقای خوئی بدان ملتزم شده اند رانمیپذیرند.
1.بیانی که درکتاب مصباح الاصول آمده است وبیان معروف است:تعارض استصحاب عدم جعل زائد با استصحاب بقاء مجعول.
2.بیانی که اواخر عمرشان درکتاب قضاء ذکر کرده اند:حکومت استصحاب عدم جعل زائد بر استصحاب بقاء مجعول.زیرا میفرمایند:شک مادر بقاء مجعول ناشی شده است از شک ما درجعل زائد وعدم آن.
بنا بر هردو تقریب استصحاب درشبهات حکمیة جاری نمیشود امااین اختلاف درموارد متعددی ثمره دارد به عنوان نمونه:
عدة منقطعه.مورد اختلاف است که عده زوجه منقطعه یک حیض است یا دو حیض.اگر بخواهیم به اصل رجوع کنیم بنابر :
تقریب اول:بنابر اصل عدم جعل زائد حکم به صحت ازدواج این زن بعد ازحیض اول میشود زیرا نتیجه اش اعتبار یک حیض میشود.اصل بقاء مجعول حکم به بقاء عده میکند وتبعا ازدواج قبل از حیض دوم باطل است.دواصل باهم تعارض میکنند رجوع به اصل حکمی میکنیم که فساد است.ومیگوییم ازدواج باطل است.زیرا مورد،شبهه مصداقیه معتدة میشود وتمسک به عمومات درآن جائز نیست.
تقریب دوم:اصل عدم جعل زائد حاکم است نتیجه حکم به صحت ازدواج بعداز حیض اول میشود.
خلاصه اینکه دوتقریب باوجود اینکه نتیجه هردو عدم جریان استصحاب درشبهات حکمیه است اما ثمره فقهی دارد.حضرت استاد شهیدی میفرمایند:حق این است که دواصل باهم تعارض میکنند و بیان دوم (حکومت)را که دراواخر عمر،آقای خوئی بدان ملتزم شده اند رانمیپذیرند.