13-آبان-1398, 19:43
استاد سید احمد مددی:
محل بحث ما، ملک اعتباری است. مثلا کسی که در قم زندگی میکند و یک خانه ای در افریقا دارد. در این جا ملکیت انتزاع نشده است بلکه اعتبار شده است. فارق اساسی بین ملکیت اعتباری و انتزاعی این است که در ملکیت اعتباری یک چیزی را ما اضافه میکنیم. هر چند که هر دو ملکیت، مَنشا وجود دارد.
مثلا در بحث سجده در دار غصبی گفته میشود: یک عمل وحدانی نمیتواند هم مصلحت از او انتزاع بشود و هم مفسده از او انتزاع بشود. اما میتوان هر دو را نسبت به یک امر وحدانی اعتبار کرد. عمل وحدانی اگر دو اعتبار پیدا کرد اشکالی ندارد. چون در انتزاع کار اضافه ای وجود ندارد. مثلا در فوقیت یک سطح وجود دارد و یک شئ. دیگر اضافه ای وجود ندارد و بعد فوقیت از آن انتزاع میشود که یک امر ذهنی است. یعنی از مقایسه بین آن دو، فوقیت را ذهن انتزاع میکند و فوقیت اعتبار و جعل نمیشود. اما در امور اعتباریه یک اضافه ای وجود دارد. یک جعل وجود دارد.
جلسه 19 تاریخ 12 ابان 98
محل بحث ما، ملک اعتباری است. مثلا کسی که در قم زندگی میکند و یک خانه ای در افریقا دارد. در این جا ملکیت انتزاع نشده است بلکه اعتبار شده است. فارق اساسی بین ملکیت اعتباری و انتزاعی این است که در ملکیت اعتباری یک چیزی را ما اضافه میکنیم. هر چند که هر دو ملکیت، مَنشا وجود دارد.
مثلا در بحث سجده در دار غصبی گفته میشود: یک عمل وحدانی نمیتواند هم مصلحت از او انتزاع بشود و هم مفسده از او انتزاع بشود. اما میتوان هر دو را نسبت به یک امر وحدانی اعتبار کرد. عمل وحدانی اگر دو اعتبار پیدا کرد اشکالی ندارد. چون در انتزاع کار اضافه ای وجود ندارد. مثلا در فوقیت یک سطح وجود دارد و یک شئ. دیگر اضافه ای وجود ندارد و بعد فوقیت از آن انتزاع میشود که یک امر ذهنی است. یعنی از مقایسه بین آن دو، فوقیت را ذهن انتزاع میکند و فوقیت اعتبار و جعل نمیشود. اما در امور اعتباریه یک اضافه ای وجود دارد. یک جعل وجود دارد.
جلسه 19 تاریخ 12 ابان 98