آنطوری که یادم هست استاد فرمودند که بعد از شک در تنجز احتمال یا عدم آن عقل حکم به دفع ضرر محتمل میکند،.
نقدی از مرحوم اقای روحانی در وجوب دفع ضرر محتمل:
این قاعده بمعنای دفع عقاب محتمل قاعده صحیحی نیست، چون اگر این قاعده وجوب نفسی باشد، پس باید عقاب محتمل التکلیف اشد از عقاب معلوم التکلیف باشد، چون اینجا علاوه بر تنجز خود تکلیف، عقاب نفسی این قاعده هم ثابت است، واگر وجوب غیری باشد، در اینجا وجوب نفسی وجود ندارد که وجوب غیری ان وجود داشته باشد، واگر وجوب طریقی باشد، اگر من احتمال عقاب می دهم و ان تکلیف محتمل منجز است در این صورت دیگر عقاب بر خودش هست نه بر این قاعده، واگر احتمال عقاب منجز نیست، و من احتمال عقاب نمی دهم، پس این قاعده نمیتواند تنجیزی بیاورد، واگر وجوب ارشادی باشد، ان هم معنا ندارد چراکه مرشد الیه ان معلوم نیست، واگر هم وجوب جبلی غریزی و فطری باشد، ان هم لا معنی له چرا که این همه انسان که میداند که گناه عقاب دارد ویقین دارد ولی باز گناه میکند ودنبال لذتش میرود معلوم میشود که جبله وغریزه انسان از عقاب نمی ترسد.
نقدی از مرحوم اقای روحانی در وجوب دفع ضرر محتمل:
این قاعده بمعنای دفع عقاب محتمل قاعده صحیحی نیست، چون اگر این قاعده وجوب نفسی باشد، پس باید عقاب محتمل التکلیف اشد از عقاب معلوم التکلیف باشد، چون اینجا علاوه بر تنجز خود تکلیف، عقاب نفسی این قاعده هم ثابت است، واگر وجوب غیری باشد، در اینجا وجوب نفسی وجود ندارد که وجوب غیری ان وجود داشته باشد، واگر وجوب طریقی باشد، اگر من احتمال عقاب می دهم و ان تکلیف محتمل منجز است در این صورت دیگر عقاب بر خودش هست نه بر این قاعده، واگر احتمال عقاب منجز نیست، و من احتمال عقاب نمی دهم، پس این قاعده نمیتواند تنجیزی بیاورد، واگر وجوب ارشادی باشد، ان هم معنا ندارد چراکه مرشد الیه ان معلوم نیست، واگر هم وجوب جبلی غریزی و فطری باشد، ان هم لا معنی له چرا که این همه انسان که میداند که گناه عقاب دارد ویقین دارد ولی باز گناه میکند ودنبال لذتش میرود معلوم میشود که جبله وغریزه انسان از عقاب نمی ترسد.