(27-فروردين-1399, 19:21)سید رضا حسنی نوشته: اگر یک طلبه روحانی مانند حقیر که اصلا اهل بذل جهد و این چیز ها نیست و بسیار هم تنبل است و بی تقوا، در راه رفتن به یک فروشگاه مورد حمله ی چاقو توسط یک عیاش و شرور قرار گیرد، شهید محسوب نمی شود؟؟؟؟؟
اطلاق کلمه «کشته» توسط مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی قابل تأمل است.
نقل قول:معمولا پسر مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(صاحب وسیلة النجاة)، واسطه رساندن نامه درخواست کمک مالی به پدرش بود. در شب ۱۶ صفر ۱۳۴۹ قمری، شخصی به نام شیخ علی قمی (به خاطر شدت فقر و تصور این که پسر آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در کمک مالی به او کوتاهی کرده) بین نماز مغرب و عشا ـ که به امامت سید ابوالحسن در صحن حرم امیرالمومنین برگزار میشد ـ با خنجری پسر سید ابوالحسن اصفهانی را به قتل رساند و سپس خود را به پلیس معرفی کرد.http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C...9%86%DB%8C
سید ابوالحسن قاتل پسرش را بخشید. شیخ علی قمی پس از آزادی از زندان طی نامهای از سید ابوالحسن اجازه خواست تا به نجف آمده، به ادامه تحصیل بپردازد. سید ابوالحسن به واسطهای که نامه را برایش آورده بود گفت: «از نظر من مانعی ندارد...».
بعد از این اتفاق مردم به برخی از طلاب بیاحترامی و گاهی آنان را اذیت میکردند. سید ابوالحسن در جلسه ختم پسرش به شیخ محمدعلی یعقوبی که واعظ جلسه بوده گفت که از قول او اعلام کند: «یکی از فرزندان من فرزند دیگرم را کشته است! به فرزندانِ دیگر من چه کار دارید؟! همه طلاب فرزندان من هستند».
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق