13-اسفند-1399, 06:21
سالها پیش یعنی همان اوایل درس خارج، من یک تحقیق راجع به این مطلب کردم و یک جزوهای نوشتم و خیلی از این بحثها را آن جا آوردم [احتمالاً کتاب مکتوباتی در حسن و قبح عقلی و قاعدة ملازمه، انتشارات مرصاد، مقصود ایشان باشد]، منتهی یکی دو اشتباه اساسی در آنجا کردم که نتیجۀ بحث را یک جور تساقط دو دلیل عقلی گرفتم در حالی که این بیان حتماً فنی نبود؛ چون تساقط در دلیل لفظی است و دو دلیل لفظی در مقام کشف از واقع تساقط میکنند، دلیل عقلی که تساقط ندارد. بله میشد توجیه کرد و در همان جا هم همین تعبیر را به کار بردم که در چنین ظرفی عقل به هیچ کدام حکم نمیکند. این یک حرفی است که بگوییم که امر برای عقل مشتبه میشود چون نمیداند که کدام درست است. فلذا ساکت میماند؛ که البته این بیان خودش نیاز به تنقیح مبانی دیگری دارد که آیا سکوت عقل معنا دارد یا نه؟ و در کجا معنا دارد؟. برخی مثل مرحوم شیخ میفرمایند که احکام عقلی تردیدپذیر نیست. ما هم در یک جاهایی میگوییم تردیدپذیر نیست، اما اگر حکم عقلی واقعی باشد [حکم اصالی عقل]، ممکن است بگوییم تردیدپذیر هم هست
آیت الله آملی لاریجانی؛ خارج اصول؛ جلسه 135
آیت الله آملی لاریجانی؛ خارج اصول؛ جلسه 135
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق