امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
روایتی صریح در عدم تکلیف کفار به فروع
#7
(6-اسفند-1399, 12:37)عرفان عزیزی نوشته:
(5-اسفند-1399, 22:45)1972392352 نوشته:
(4-اسفند-1399, 13:08)عرفان عزیزی نوشته: اذا آمنوا بالله و برسوله افترض علیهم الفرائض می فهماند که قبل ازایمان  لا یفترض مطلقا ولو به جهت اتمام حجت علاوه بر اینکه طرف وقتی اصل وجود خدا قبول ندارد وقتی پیامبر آن خدا به او بگوید نماز واجب است حجت بر او تمام نمی شود چون می گوید اصل وجود خدا بر من ثابت نیست دستورش را رعایت کنم؟!یعنی روز قیامت همین عبد می تواند بگوید وقتی اصل وجود شما بر من مشکوک بود و ثابت نشد چطور باید دستور شما را گوش می کردم؟!

عرض شد که همین نکته شما باعث میشود که تکلیف تحریکی نداشته باشد و تکلیف تحریکی در حق وی لغو باشد، ولی هر تکلیفی که صرفا به داعی تحریک خارجی نیست، گاهی به داعی اتمام حجت است و این قسم از تکلیف را هیچ دلیلی بر انکارش در حق کافر نیست، علاوه بر اینکه مؤیداتی هم چون استحقاق عقاب و..؛ به زبانی و بیانی ساده تر با توجه به تناسبات حکم و موضوع در روایت شریفه مذکور، آن حصه ای از تکلیف که شرطش ایمان به خدای سبحان و... است، تکلیف تحریکی است که در روایت نفی شده است ؛زیرا تحریک شخص غیر مؤمن، امکان ندارد، ولی حصه دیگر تکلیف که اتمام حجت است، روایت ظهوری در نفیش ندارد.

تکرار مدعا فرمودید. عرض من ناظر به همین اتمام حجت شما بود که معنا ندارد بحث را دوباره بردید روی تحریک؟
سلام؛ اولا که تکرار مدعا نبود، شما ادعای اطلاق در نفی تکلیف کردید؛ عرض کردم که این اطلاق با توجه به تناسبات حکم و موضوع و ظهور دلیل در نفی حصه تحریکی تکلیف، سر نمیرسد. ثانیا) اشکال نقضی بنده به نهی از اکل قاذورات و نجاسات رو  پاسخ نداید و به نوعی شما تکرار مدعا نمودید؛ هر جور مکلف بودن ما در نهی از اکل نجاسات رو تصویر کردید؛ هکذا الکفار رو تصویر کنید. ثالثا) امثله عرفی تکلیف به نحو اتمام حجت فراوان است و اتفاقا خیلی هم معنا دارد؛ تصور بفرمایید که پدری میداند که هر روز بچه اش ول گردی میکند و نهی او تأثیری در جلوگیری از این کار ندارد؛ اما در عین حال او را از ول گردی نهی میکند تا بتواند او را مؤاخذه کند و بعدا فرزند دلیل نیاورد و علیه پدر احتجاج نکند که پدر عقاب بلابیان قبیح است. به همین بیان کفار نیز میتوانند مکلف باشند؛ مثال سیاسیش اینه که مثلا رئیس جمهوری به دلیل کوتاهی در درک نظام جمهوری و... اساسا مجلس را قبول ندارد تا بخواهد در قبال قوانین او تمکین نماید؛ حال مجلس برای ریاست جمهوری قانونی را وضع میکند، رئیس جمهور علی رغم عدم تحریک، مکلف به قانون بوده و علیه او احتجاج میشود؛ شما مشکلی عقلی و ثبوتی در تصور این نوع از تکلیف میبینید؟ مشکل را بیان کنید. ظاهرا مشکلتان مشکل اثباتی است که عرض شد این اطلاق سر نمیرسد. به بیانی فنی تر: اصالة الاطلاق فرع بر احراز مقام بیان است، ظاهر حال امام علیه السلام در روایت، بیش از حصه تحریکی تکلیف نیست، پس بیش از همین حصه، مقام بیان احراز نمیشود، ماالدلیل بر اینکه امام علیه السلام در مقام بیان نفی جمیع حصص تکلیف است؟ در ضمن کلام مرحوم آخوند مبنی بر اینکه اصل این است که متکلم در مقام بیان باشد، ناتمام است. رابعا) آقایون و من جمله شما، جاهل مقصر را مکلف و مستحق عقاب میدانید و باید نماز و روزه هایش را قضا کند؛ با اینکه جاهل حین جهلش اصلا امکان تحریک ندارد، نکته اش این است که جاهل مقصر به دلیل کوتاهی در فحص، به تکلیف نرسید ولی شأنیت و قابلیت تحریک را داشت و همین شأنیت و قابلیت تحریک در صحت تکلیف کفایت میکند. هکذا الکفار به دلیل کوتاهی در عقاید، تحریک نمیشوند ولی شأنیت تحریک را دارند به حیث که اگر درست عقل خود را به کار ببندند، قطعا به حقانیت تکلیف و بالتبع تحریک فعلی خواهند رسید.
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: روایتی صریح در عدم تکلیف کفار به فروع - توسط 1972392352 - 6-اسفند-1399, 22:34

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  حدیثی صریح در تکلیف کفار به فروع محمود رفاهی فرد 5 2,873 25-تير-1399, 22:50
آخرین ارسال: محمود رفاهی فرد

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان