6-دي-1400, 10:31
دو حاشیه بر مطالب پیشین:
1- چنانکه آقای رضوی تذکر دادند، در مقدمه ی فهرست شیخ، هم فعل "صنَّف" و هم تعبیر "مصنِّف" ناظر به معنای اصطلاحی مصنَّف (در قبال اصل) به کار رفته و این می تواند احتمال اراده ی همین معنی از مصنفین در کلام شیخ صدوق را تقویت کند و شاید این، موید همان نظری باشد که در مورد تفرقه ی بین اصل و مصنف ذکر شد.
"رأيت جماعة من شيوخ طائفتنا من أصحاب الحديث عملوا فهرست كتب أصحابنا و ما صنّفوه من التصانيف و رووه من الأصول"
"و اذا ذكرت كلّ واحد من المصنّفين و أصحاب الأصول فلا بدّ من أن أشير إلى ما قيل فيه"
2- نقدی بر نظری که در پیام چهارم بین شد (دلالت نحوه ی اسناد بر عامی بودن) در مقباس الهدایه بیان شده است (ج2، ص51، روایته عنهم علیهم السلام علی وجه یظهر منه کونهم رواۀ لا حججا)
1- چنانکه آقای رضوی تذکر دادند، در مقدمه ی فهرست شیخ، هم فعل "صنَّف" و هم تعبیر "مصنِّف" ناظر به معنای اصطلاحی مصنَّف (در قبال اصل) به کار رفته و این می تواند احتمال اراده ی همین معنی از مصنفین در کلام شیخ صدوق را تقویت کند و شاید این، موید همان نظری باشد که در مورد تفرقه ی بین اصل و مصنف ذکر شد.
"رأيت جماعة من شيوخ طائفتنا من أصحاب الحديث عملوا فهرست كتب أصحابنا و ما صنّفوه من التصانيف و رووه من الأصول"
"و اذا ذكرت كلّ واحد من المصنّفين و أصحاب الأصول فلا بدّ من أن أشير إلى ما قيل فيه"
2- نقدی بر نظری که در پیام چهارم بین شد (دلالت نحوه ی اسناد بر عامی بودن) در مقباس الهدایه بیان شده است (ج2، ص51، روایته عنهم علیهم السلام علی وجه یظهر منه کونهم رواۀ لا حججا)