25-دي-1400, 11:24
در پیام قبل گفت شد که آنچه که در روایت آمده تواری من البیوت است نه توارت البیوت عن المکلف.یکی از مناشی فهم مشهور از این روایت استفاده از باب تفاعل است که ظهور در مشارکت دارد و لو به نحو فاعل و مفعول.استاد معتقدند که تواری معنای مشارکت ندارد بلکه تواری عن القوم به معنای بیرون رفتن و مخفی شدن از قوم است در آیه ی شریفه هم به همین معناست «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيم يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ». اما این ملازمه ی قطعی ندارد که دیگران هم از او مخفی شوند.
چون مشهور فهمشان از دو معیار حد ترخص مسافت خاص بوده لذا بین منطوق روایت خفاء اذان و مفهوم روایت خفاءجدران تعارض دیده اند چون تخییر بین اقل و اکثر معنا ندارد چون بین این دو حد تفاوت وجود دارد نمی شود هم اکثر حد باشد هم اقل. نمیشود هم بعد از ٢٠ متر حکم قصر باشد و هم بعد ۳۰ متر. معلوم میشود که یکی از آنها کاشف از دیگری است.
خفاء اذان و جدران طریق هستند اما ذوالطریق مسافت خاص نیست بلکه ذو الطریق بیان خصوصیات موضوع هست که همان مسافر است.اساسا سفر به نظر ما امری تشکیکی است مسافری که الآن در بین راه میرود تا به مقصد برسد، در میان سفر یک جور نیست. تمام اینها فرق میکند. یعنی شما میگویید در راه مشهد دارید میروید مسافرید. آن جا هم که میرسید و پنج روز میمانید میگویید من مسافرم. درست هم میگویید. اما اینها در ذهن عرف تفاوتهایی دارد. در اینکه میگویید مسافر هستم. یعنی در فرد واحد تشکیک هست. نه در بین افراد. کسی که از شهر بیرون رفته احساس می کند که دیگر با بیوت شهر معیت ندارد.ادامه دارد...
۱۴۰۰/۹/۱۵