امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قبول ملازمه عصیان و فساد در معاملات
#1
در بحث اقتضای نهی للفساد به روایاتی تمسک شده است و محل بحث واقع شده است که مدلول این روایات چیست؟ برداشتها گاهی کاملاً مقابل هم هستند. بعضی برای اقتضای فساد به آنها تمسک کرده اند و بعضی برای اثبات عدم اقتضاء.

استاد گنجی حفظه‌الله تعالی از گروهی است که قائل است روایات دلالت دارند بر فساد معامله‌ای که عصیان - نه مجرد حرام- است.

روایات مورد بحث:

۱.مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ مَمْلُوكٍ تَزَوَّجَ بِغَيْرِ إِذْنِ سَيِّدِهِ فَقَالَ ذَاكَ إِلَى سَيِّدِهِ إِنْ شَاءَ أَجَازَهُ وَ إِنْ شَاءَ فَرَّقَ بَيْنَهُمَا قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ الْحَكَمَ بْنَ عُتَيْبَةَ وَ إِبْرَاهِيمَ النَّخَعِيَّ وَ أَصْحَابَهُمَا يَقُولُونَ إِنَّ أَصْلَ النِّكَاحِ فَاسِدٌ وَ لَا تُحِلُّ إِجَازَةُ السَّيِّدِ لَهُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّهُ لَمْ يَعْصِ اللَّهَ وَ إِنَّمَا عَصَى سَيِّدَهُ فَإِذَا أَجَازَهُ فَهُوَ لَهُ جَائِزٌ

۲.وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ عَبْدُهُ بِغَيْرِ إِذْنِهِ فَدَخَلَ بِهَا ثُمَّ اطَّلَعَ عَلَى ذَلِكَ مَوْلَاهُ قَالَ ذَاكَ لِمَوْلَاهُ إِنْ شَاءَ فَرَّقَ بَيْنَهُمَا وَ إِنْ شَاءَ أَجَازَ نِكَاحَهُمَا فَإِنْ فَرَّقَ بَيْنَهُمَا فَلِلْمَرْأَةِ مَا أَصْدَقَهَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ اعْتَدَى فَأَصْدَقَهَا صَدَاقاً كَثِيراً وَ إِنْ أَجَازَ نِكَاحَهُ فَهُمَا عَلَى نِكَاحِهِمَا الْأَوَّلِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع فَإِنَّ أَصْلَ النِّكَاحِ كَانَ عَاصِياً فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّمَا أَتَى شَيْئاً حَلَالًا وَ لَيْسَ بِعَاصٍ لِلَّهِ إِنَّمَا عَصَى سَيِّدَهُ وَ لَمْ يَعْصِ اللَّهَ إِنَّ ذَلِكَ لَيْسَ كَإِتْيَانِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ نِكَاحٍ فِي عِدَّةٍ وَ أَشْبَاهِه‌

۳.بصحيحة ابن حازم : في مملوك تزوّج بغير إذن مولاه ، أعاص لله؟ قال : « عاص لمولاه » ، قلت : حرام هو؟ قال : « ما أزعم أنّه حرام ، قل له : أن لا يفعل إلاّ بإذن مولاه »
پاسخ
 سپاس شده توسط عرفان عزیزی ، میثم تیکدری
#2
استاد حفظه‌الله تعالی می‌فرماید :
عصیان چه در عصیان الله تعالی و چه در عصیان سید به معنای عصیان تکلیفی است و حمل بر وضعی خلاف ظاهر است.

آخوند رضوان الله تعالی علیه هر دو را وضعی معنا کرد و لکن این معنا نادرست است، چون اگر عصیان وضعی مولا بشود قطعاً عصیان وضعی الله تعالی هم شده است چون بدون اذن سید باشد نیاز به اجازه دارد شرعاً پس وضعا عصیان الله تعالی هم خواهد بود و لذا صحیح نبود بفرماید انه لم یعص الله.

ولی اگر هر دو را عصیان تکلیفی معنا کنیم این مشکل وجود ندارد، عصیان تکلیفی سید کرده ولی عصیان تکلیفی الله تعالی نکرده است، و اینکه گفته می‌شود که عصیان تکلیفی سید عصیان تکلیفی خداوند متعال است ناتمام است، دلیلی بر این مطلب نداریم و بلکه همین روایات به وضوح دلالت دارند که عصیان سید عصیان الله تعالی نیست.

بخصوص روایت سوم که از حضرت می پرسد ا عاص لله؟ فرمود عاص لمولاه، دوباره پرسید آیا حرام است فرمود نه!

و استاد فرمودند که اصلاً ظاهر این روایات این است که اختلاف بین شیعه و سنی این بوده که آیا این تزویج عصیان الله تعالی هست یا نه، و الا در اینکه اگر عصیان بود فاسد بود اختلافی نیست.
پاسخ
#3
پس تا اینجا می‌گوییم روایات می فرمایند :
تزویج بغیر اذن سید ولو عصیان مولاست و هتک مولاست ولی فاسد نیست و با اجازه سید درست می شود چون انه لم یعص الله انما عصی سیده، یعنی اگر عصیان الله تعالی بود فاسد بود و با اجازه هم تصحیح نمی شد.

البته این روایات در مورد عصیان است و عصيان در فرض تنجز تکلیف است، پس روایات در صورت عصیان فساد را اثبات می کنند نه صرف نهی و حرمت. الا ان یقال که این جمود بر لفظ عصیان است. - البته استاد بر الا ان یقال مشی نکرد در ادامه بحث-.

و استاد حفظه‌الله تعالی این روایات را نسبت به سبب و مسبب مطلق می داند، یعنی عصیان چه در سبب معامله باشد و چه در مسبب معامله به مقتضای این روایات آن معامله فاسد است. - سبب در نظر ایشان مجرد الفاظ و بعت و اشتریت نیست بلکه صیغه به قصد انشاء معامله را سبب می داند. -
پاسخ
#4
البته استاد حفظه‌الله تعالی عصیان به عنوان ثانوی رو ملازم با فساد ندانستند. و در ذهنم نیست چرا ایشان این فرض را خارج از مدلول روایات می دانست.
پاسخ
#5
لطفا تعمیم آن به سایر موارد معاملات را دقیقا تقریب بفرمایید.
پاسخ
#6
قدیمیه و باید برم نگاه کنم ولی این اندازه تو ذهنم هست-اگه اشتباه نباشه - صاحب منتقی الأصول رضوان‌الله تعالی علیه می‌فرمود این روایات مخصوص مورد تزویج بدون اذنه یا بیش از این مورد دلالت نداره ولی حضرت استاد حفظه‌الله تعالی قبول نداشت و خصوصیتی برای مورد قائل نبود.

شايد انتهای روایت دوم خوب باشه که فرمود این لیس کاتیان ما حرم الله مثل نکاح در عده و اشباه آن، یه کبری داره:اتیان ما حرم!

برای روشن شدن مسئله باید دید نظرحکم بن عتیبه و ابراهیم نخعی توی مسئله و کلی معاملات چیه.

نظر اهل سنت هم شاید موثر باشه، اینکه استاد فرمود اختلاف بین شیعه و سنی در تحقق عصیان بوده قابل بررسی هست. البته حکم بن عتیبه زیدی بتری است و ابراهیم هم فکر کنم زیدی باشه.

نکته دیگه ای که جای بررسی داره نکاح در عده است که در روایت دوم اومده، باید ادله نکاح در عده دیده بشه در مورد فرق بین عصيان و حرمت و اینکه آیا اونجا در فرضی که جهل به موضوع دارد و عصیان نیست و فقها فتوا به بطلان کردند-جوری که تو ذهنم هست - به چه دلیل حکم به بطلان کردن.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  معنای قاعده ملازمه نزد محقق اصفهانی خیشه 5 1,322 10-بهمن-1401, 21:09
آخرین ارسال: 105767
  شرعی بودن صحت در تمام معاملات 89195 0 3,612 25-اسفند-1393, 19:24
آخرین ارسال: 89195

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان