2-اسفند-1400, 01:10
استاد در اشکال به فاضل نراقی ،مرحوم امام ، محقق داماد که تشریع قلبی را غیر ممکن می دانند ، فرمودند:«... : تشریع چرا غیر ممکن است؟ اینکه شما میگویید: "بناء قلبی بگذاریم بر خلاف علم یا حتی بناء قلبی بگذاریم در موارد شک بر یک طرف، این غیر معقول است"، اینها درست نیست. غلبه قوه واهمه بر قوه عاقله گاهی ممکن نیست. مثل اینکه این ساعت درخت گیلاس است، خب همچون قوه واهمهای در کسی به وجود نمیآید. الان شب است، همچون قوه واهمهای در انسان به وجود نمیآید تا غلبه پیدا کند بر قوه عاقله. مواردی که غلبه میشود داد قوه واهمه را بر قوه عاقله و آن در جایی است که حق روشن نیست به روشنی کامل، علم داریم اما جایی وسوسه وجود دارد، اینجا گاهی انسان میتواند غلبه بدهد آن وسوسههای نفسانیش را بر علم خودش، علم از بین نمیرود ولی عقد القلب پیدا نمیکند. واقعا شما فکر میکنید ابوجهل در دلش ایمان داشت به پیامبر؟ بله، میشناخت پیامبر را، یعرفونه کما یعرفون ابناءهم، و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم، اما خضوع نداشت در دلش نسبت به این واقعیت. ما یک عقد القلب انفعالی داریم، انکشاف الواقع لدی القاطع، بله او غیر اختیاری است، اما یک خضوع داریم دربرابر یک واقعیت، بالوجدان انسان گاهی مطلبی را میداند خضوع قلبی در برابر آن ندارد، اعتراف قلبی نمیکند به آن، میداند دوستش از خودش اعلم است، ولی اعلم بودن او مثل روز بودن الان که نیست، جای وسوسهانگیزی هست که انسان تشکیک کند که نه این رفته از چند رفته سؤال کرده یاد گرفته حالا آمده علمش را به رخ ما میکشد که من اگر میرفتم مثل این کار میکردم میبینید من چقدر از این قویتر بودم. مدام تشکیک پشت تشکیک. »