دو وجه دیگری که استاد در عدم جریان استصحاب عدم ازلی بیان کرده اند:
استاد به هر دو وجه در بحث استصحاب اشکال کرده اند.
- قضیهی مشکوکه، لازمهی عقلیِ بقاء مستصحب است: در استصحاب عدم ازلی، همیشه قضیهی متیقّنه سالبه به انتفای موضوع بوده به نحو «عدم محمولی» است، و قضیهی مشکوکه سالبه به انتفای محمول بوده «عدم نعتی» است. پس این که عدم موضوع که به نحو «عدم نعتی» است را از مستصحب که به نحو «عدم محمولی» است نتیجه بگیریم، اصل مثبت است.
- عدم شمول اطلاق ادلۀ استصحاب نسبت به فرد خفیّ نقض: عنوان عامّ یا مطلق، شامل مصداق خفیّ نزد عرف نمیشود؛ مثلاً عنوان «العالم» دارای افراد بسیاری است که عرفْ آنها را مصداق میبیند مانند نحوی و اصولی و فقیه و فیلسوف، اما برخی مصادیق خفیّ نیز دارد که عرفْ آنها را مصداق نمیبیند مانند عالم به جفر و رمل؛ این علوم، بر مردم مخفیّ بوده و لذا عرفْ عنوان «عالم» را منطبق بر عالم به این علوم نمی بیند. با توجه به این مبنا، عرف در موارد استصحاب عدم ازلی، نقض یقین به شکّ را از افراد «نقض» نمیبیند. اطلاق دلیل استصحاب، شامل موارد استصحاب عدم ازلی نیست.
استاد به هر دو وجه در بحث استصحاب اشکال کرده اند.
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، تنبیه یازدهم استصحاب، جلسات 67 تا 69، 25 تا 29 دی 1398.