امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اقسام عناوین در ادله شرعی
#1
عناوینی که در لسان ادله وارد می شود سه قسم هستند.
قسم اول: عناوین مشیر
این عناوین هیچ گونه دخالتی در ثبوت حکم برای موضوع ندارند و صرفا برای اشاره به موضوع به کار می روند مثلا مانند علیک بهذا الجالس در این روایت: « 
 
وسائل الشيعة؛ ج‌27، ص: 143  وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لِلْفَيْضِ بْنِ الْمُخْتَارِ- فِي حَدِيثٍ فَإِذَا أَرَدْتَ حَدِيثَنَا فَعَلَيْكَ بِهَذَا الْجَالِسِ- وَ أَوْمَأَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ- فَسَأَلْتُ أَصْحَابَنَا عَنْهُ فَقَالُوا زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ.» که این عنوان هیچ دخلی در ثبوت حکم وجوب استماع از زراره ندارد و صرفا برای راهنمایی فیض بن مختار گفته شده است.
قسم دوم:  حیثیات تعلیلیه
 به معنی که در ثبوت حکم برای موضوع دخالت دارند اما وجودش نقشی در بقاء حکم ندارد، مانند عناوینی که در بحث حد مجرم وارد شده است مانند حکم سرقت در آیه 38شریفه سوره مائده «  وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ »  که وقتی عنوان سرقت صدق کرد، برای اجرای حد نیازی به دوام علت یعنی سرقت نیست. چون به نکته مناسبت حکم و موضوع این مجازاتها باید ثابت شود و این زمانی است که عمل خلاف انجام شود و بعد با شاهد و غیره ثابت شود.
قسم سوم:  حیثیات تقییدیه 
 به این معنی که حکم در حدوث و بقایش برای موضوع تابع این قید است که برای حدوث و بقائ حکم نیاز به صدق این قید دارد. مانند عنوان عدالت برای اقدا به امام جماعت در نماز جماعت که هم باید ابتدا این عنوان برای جواز اقتدا صادق باشد و احراز شود و هم در ادامه صحت اقتدا متوقف بر وجود عدالت است.( درس خارج فقه جلسه 53 ، 1401/9/2)
پاسخ
#2
در مثال سرقت یکبار سرقت برای صدق عنوان شارق و سارقه در مرحله بقا نیز کفایت می کند ولی این به معنای این نیست که عنوان سارق و سارقه در بقای حکم دخالت ندارند.
پاسخ
#3
(2-دي-1401, 18:50)مسعود عطار منش نوشته: در مثال سرقت یکبار سرقت برای صدق عنوان شارق و سارقه در مرحله بقا نیز کفایت می کند ولی این به معنای این نیست که عنوان سارق و سارقه در بقای حکم دخالت ندارند.

نکته همین است که کدام عناوین هستند که حدوثشان هم برای بقای حکم شرعیشان کافی است و کدام عناوین این گونه نیستند والا از جهت بحث حقیقت مشتق از این جهت الفاظ تفاتی ندارند و اینکه در سرفت کافی است را از تناسب حکم و موضوع می فهمیم چون وقتی شارع حکمی روی سرقت می برد این متفرع بر این است که سرقتی انجام شود و در محکمه ای ثابت شود که لازمه عرفیش این است که نمی تواند حکم مختص زمان اشتغال به سرقت باشد و بعد از آن زمان را شامل نشود.
پاسخ
#4
اصلاً کار به تناسب حکم و موضوع نداریم مثلاً اگر گفته شود فلانی سارق است معنایش این نیست که همین الان در حال سرقت است بلکه اگر یک روز پیش هم سرقت کرده باشد همین الان بر او سارق صحبت می کند حتی اگر هیچ حکمی در کار نباشد
پاسخ
#5
(23-دي-1401, 14:57)مسعود عطار منش نوشته: اصلاً کار به تناسب حکم و موضوع نداریم مثلاً اگر گفته شود فلانی سارق است معنایش این نیست که همین الان در حال سرقت است بلکه اگر یک روز پیش هم سرقت کرده باشد همین الان بر او سارق صحبت می کند حتی اگر هیچ حکمی در کار نباشد
با عرض سلام و ادب 
این نکته شما تفصیل موجود در کلام استاد را رد نمی کند نهایتا ثابت می کند که صدق حیثیت تعلیلیه یا تقیدیه ممکن است که منشی عرفی داشته باشد یا منشئ شرعی داشته باشد که مثلا در مانند سارق منشئ عرفی دارد. بنابراین این رد این نمی کند که در چنین مواردی حکم دائر مدار بقای فعل نیست بلکه مثبت این است که حدوث فعل سرقت هم برای صدق عنوان سارق در عرف و ثبوت حد سرقت در شرع کافی است.
پاسخ
#6
بنده فکر میکنم مناقشه صغروی هستش. سوال از آقای عطار این است که ما در شریعت عنوان با حیث تعلیلی داریم یا نه؟
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان