8-دي-1401, 16:23
فرض کنید که در اینجا آبی وجود دارد که مکلف قطع به شراب بودنش دارد. لذا به حرمت شرب آن قطع دارد؛ اما در واقع:
سؤالی که مطرح است این است که تجری واقعاً چیست؟
ابتدا بحث را در معصیت بررسی میکنیم. فرض کنیم کسی قطع داشته باشد که مایعی خمر است و واقعاً هم آن مایع خمر باشد. اگر فرد با این قطع مخالفت نماید و مایع را بنوشد، همین شرب مایع مذکور مصداقی از مفهوم معصیت است.
اشکال: نمیتوان صرف شرب آن مایع را معصیت دانست؛ زیرا اگر فرض کنیم که فرد فراموش کرد که این مایع خمر است و آن را نوشید، معیار شما (شرب مایع مذکور) محقق شده است؛ اما معصیت محقق نشده است؛ لذا باید قطع به خمر بودن را هم کنار شرب مایع به عنوان جزء موضوع در صدق معصیت بیان کنید.
پاسخ: به نظر مشهور ناسی تکلیف [فعلی] ندارد؛ اما به نظر ما تکلیف بر ناسی منجز نیست. لذا ناسی معصیت نکرده است، زیرا بنا بر مسلک مشهور تکلیف ندارد و بنا بر مسلک ما تکلیف فعلی غیر منجز دارد.
در مورد تجری (شرب آبی که قطع به خمریت آن داشت)، در دورهی سابق میگفتیم که شرب مایع، مصداق مفهوم تجری است (درست مثل معصیت)؛ اما بعد دیدیم که تجری یک معنای عرفی دارد. در معنای عرفی دیدیم که به آن شرب الماء، تجری گفته نمیشود. به نظر ما دیگر شرب الماء مصداق تجری نیست، بلکه تجری، اقدام بر معصیت است. اقدام، یک معنای انتزاعی است (مثل مجاورت با میز) که از شرب آبی که اعتقاد به خمریت آن وجود دارد، انتزاع میشود. یا به طور کلی از اقدام بر فعلی که مکلف آن را معصیت میداند، عنوان تجری انتزاع میشود. چون اقدام امری انتزاعی است و ما به ازای خارجی ندارد، لذا تجری در خارج مصداق ندارد.
پس سه امر داریم: شرب الماء، اقدام بر شرب و اقدام بر معصیت. شرب آب در واقع مصداق معصیت نیست، ولی مکلف آن را مصداق معصیت میداند. در نظر ما، شرب الماء متجرّﱝ به است و تجری نیست.
دقت شود که اقدام اراده بر انجام نیست؛ زیرا اراده امری حقیقی است؛ ولی اقدام امری انتزاعی است.
نقش تحقق عمل در صدق تجری
نکتهای که لازم است تذکر داده شود، این است که اقدام بر عمل، دو فرد دارد:
تذکر این نکته از این جهت اهمیت داشت که در اصطلاح اصولی، تجری تنها، اقدام بر معصیت است (یعنی اقدامی که در آن معصیت محقق نشود)؛ حال یا گفته میشود که این اصطلاح موافق معنای عرفی [و اخص از معنای لغوی] است یا گفته میشود که هرچند معنای عرفی هم مثل معنای لغوی عام است، اما این اصطلاح خاص بحث اصول است. لذا موارد معصیت -حتی اگر عرفاً هم صدق نماید که اقدام بر معصیت کرده است- از بحث اصولی خارج است.
تذکر: مراد از معصیت در عبارت «اقدام بر معصیت»، معصیت واقعی نیست، بلکه معصیت در اعتقاد متجری است.
پس معلوم شد که تجری غیر از فعل متجری به است. اگر بین متجرﱝ به و تجری تمییز دهیم، بسیاری از مشکلات حل میشود.
- اولاً آب وجود دارد نه خمر
- ثانیاً حرمت شرب هم وجود ندارد.
سؤالی که مطرح است این است که تجری واقعاً چیست؟
ابتدا بحث را در معصیت بررسی میکنیم. فرض کنیم کسی قطع داشته باشد که مایعی خمر است و واقعاً هم آن مایع خمر باشد. اگر فرد با این قطع مخالفت نماید و مایع را بنوشد، همین شرب مایع مذکور مصداقی از مفهوم معصیت است.
اشکال: نمیتوان صرف شرب آن مایع را معصیت دانست؛ زیرا اگر فرض کنیم که فرد فراموش کرد که این مایع خمر است و آن را نوشید، معیار شما (شرب مایع مذکور) محقق شده است؛ اما معصیت محقق نشده است؛ لذا باید قطع به خمر بودن را هم کنار شرب مایع به عنوان جزء موضوع در صدق معصیت بیان کنید.
پاسخ: به نظر مشهور ناسی تکلیف [فعلی] ندارد؛ اما به نظر ما تکلیف بر ناسی منجز نیست. لذا ناسی معصیت نکرده است، زیرا بنا بر مسلک مشهور تکلیف ندارد و بنا بر مسلک ما تکلیف فعلی غیر منجز دارد.
در مورد تجری (شرب آبی که قطع به خمریت آن داشت)، در دورهی سابق میگفتیم که شرب مایع، مصداق مفهوم تجری است (درست مثل معصیت)؛ اما بعد دیدیم که تجری یک معنای عرفی دارد. در معنای عرفی دیدیم که به آن شرب الماء، تجری گفته نمیشود. به نظر ما دیگر شرب الماء مصداق تجری نیست، بلکه تجری، اقدام بر معصیت است. اقدام، یک معنای انتزاعی است (مثل مجاورت با میز) که از شرب آبی که اعتقاد به خمریت آن وجود دارد، انتزاع میشود. یا به طور کلی از اقدام بر فعلی که مکلف آن را معصیت میداند، عنوان تجری انتزاع میشود. چون اقدام امری انتزاعی است و ما به ازای خارجی ندارد، لذا تجری در خارج مصداق ندارد.
پس سه امر داریم: شرب الماء، اقدام بر شرب و اقدام بر معصیت. شرب آب در واقع مصداق معصیت نیست، ولی مکلف آن را مصداق معصیت میداند. در نظر ما، شرب الماء متجرّﱝ به است و تجری نیست.
دقت شود که اقدام اراده بر انجام نیست؛ زیرا اراده امری حقیقی است؛ ولی اقدام امری انتزاعی است.
نقش تحقق عمل در صدق تجری
نکتهای که لازم است تذکر داده شود، این است که اقدام بر عمل، دو فرد دارد:
- گاهی اقدام میشود و آن عمل را انجام میدهیم. اگر کسی لیوان آب را بگیرد و بنوشد هم اقدام کرده است و هم شرب الماء کرده است.
- گاهی اقدام به عملی میکنیم؛ ولی موفق به انجام آن نمیشویم. اگر لیوان را بردارد که بخورد، ولی به دلیلی این امر محقق نشود (مثلاً لیوان بیفتد)، باز گفته میشود اقدام کرده است.
تذکر این نکته از این جهت اهمیت داشت که در اصطلاح اصولی، تجری تنها، اقدام بر معصیت است (یعنی اقدامی که در آن معصیت محقق نشود)؛ حال یا گفته میشود که این اصطلاح موافق معنای عرفی [و اخص از معنای لغوی] است یا گفته میشود که هرچند معنای عرفی هم مثل معنای لغوی عام است، اما این اصطلاح خاص بحث اصول است. لذا موارد معصیت -حتی اگر عرفاً هم صدق نماید که اقدام بر معصیت کرده است- از بحث اصولی خارج است.
تذکر: مراد از معصیت در عبارت «اقدام بر معصیت»، معصیت واقعی نیست، بلکه معصیت در اعتقاد متجری است.
پس معلوم شد که تجری غیر از فعل متجری به است. اگر بین متجرﱝ به و تجری تمییز دهیم، بسیاری از مشکلات حل میشود.
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، مباحث قطع، جلسهٔ ۱۲، ۱۲ مهر ۱۴۰۱