1-بهمن-1401, 12:51
برای اشخاص حقوقی مزایائی مطرح شده است که این مزایا موجب شده است که نقش چنین اشخاصی در زندگی بشر هر روز پر رنگتر شود.
بهره مندی از زمان ممتد
اولین مزیت برای اشخاص حقوقی این است که شخص حقوقی از نظر ظرفیت زمانی، از یک ظرفیت زمانی ممتدی نسبت به اشخاص طبیعی بهره مند است؛ چون عمر انسان محدود است و با مرگ، زندگی او به پایان میرسد، اما اشخاص حقوقی برای مدت طولانی قابل بقاء و اعتبار هستند. به عنوان مثال یک تاجر میانسال یا کهنسال که اموال بسیاری دارد و قصد دارد که اموال او در مسیر خیر قرار گیرد، اگر بخواهد خودش این اموال را خرج کارهای خیر کند، با فوت او این اعمال خیر به پایان میرسند. اما ایجاد موسسه خیریه و و تملیک اموال به آن، در صورتی که موسسه خیریه دارای زمان خاصی نباشد که معمولا هم زمانی در نظر گرفته نمیشود، تا زمانی که اهداف آن قابل عمل باشد و امکانات و دارائی موسسه خیریه موجود باشد، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و چه بسا قرنها بعد از شخص نیز ادامه داشته باشد. این ظرفیت نکتهای است که به لحاظ آن اقبال به اشخاص حقوقی بیشتر میشود.
توانمندی مالی و غیر مالی
مزیت دیگر شخص حقوقی، توانمندیهای مالی و غیر آن است.
توضیح مطلب این است که هر فردی که در نظر گرفته شود، در عین توانمند بودن از نظر مالی و فکری، دارای اموال، توان و فکر محدود است و در یک حد خاصی قابلیت فعالیت دارد، در حالی که شخص حقوقی مانند بانک، میتواند سرمایههای بسیاری را از اطراف جمع کرده و دارائی مالی بسیار زیادی داشته باشد و این سرمایه با همفکری چندین نفر مورد استفاده قرار گیرد. البته استثناءاتی هم وجود دارد که چه بسا یک سرمایه دار بتواند سرمایهای بیش از همه بانکها داشته باشد، اما به طور معمول این گونه است که سرمایههای بانکها و موسسات مالی، بسیار فراتر و بیش از سرمایههای اشخاص معمولی است و این نکته این امکان را میدهد که در پروژههای بسیار سنگین سرمایه گذاری کنند، در حالی که برای اشخاص طبیعی چنین امکانی وجود ندارد.
غیر از جنبه مالی، اشخاص حقوقی دارای توانمندی فکری نیز هستند؛ چون وقتی شرکتی تأسیس شده و در آن هیئت مدیره تشکیل میشود، افکار مختلف برای شرکت تصمیم میگیرند که با این کار، تجمیع توان در اشخاص حقوقی میشود. بنابراین توان اشخاص حقوقی میتواند با قیاس به اشخاص طبیعی بسیار فراتر باشد که این هم دلیل میشود که بشر گرایش بیشتری به اشخاص حقوقی داشته باشد.
تمایز ذمّه اشخاص حقوقی از ذمه اشخاص حقیقی
جهت دیگر در اشخاص حقوقی این است که ذمّه اشخاص حقوقی متمایز از ذمّه اشخاص حقیقی است. به عنوان وقتی یک عدهای قرض الحسنه یا بانکی تشکیل میدهند، وقتی بانک قرض میدهد، بانک طلب کار میشود و وقتی که سپرده از مردم میگیرد، بانک بدهکار میشود و اشخاصی که موسس این بانک بوده اند، بدهکار به مردم نمیشوند.
این مطلب از دو جهت مفید است:
1- ذمّه مؤسسین فارغ است و خود را بدهکار نمیدانند و لذا برای آنان آسودگی خاطر وجود خواهد داشت.
2- برای افرادی که با شخص حقوقی تعامل میکنند، آسودگی خاطر ایجاد میشود. به عنوان مثال کسی که مال خود را در بانک سپرده گذاری میکند، نسبت به دیگری که مال خود را به شخص حقیقی قرض میدهد، خیال آسوده تری دارد؛ چون ورشکستگی و یا مشکلات دیگر در شخص حقوقی بسیار کمتر از شخص طبیعی است. در نتیجه ضمانتی در اشخاص حقوقی وجود دارد که در اشخاص حقیقی وجود ندارد.
به جهت مزایای مطرح شده، اشخاص حقوقی رشد و گستردگی فزایندهای یافته اند.
بهره مندی از زمان ممتد
اولین مزیت برای اشخاص حقوقی این است که شخص حقوقی از نظر ظرفیت زمانی، از یک ظرفیت زمانی ممتدی نسبت به اشخاص طبیعی بهره مند است؛ چون عمر انسان محدود است و با مرگ، زندگی او به پایان میرسد، اما اشخاص حقوقی برای مدت طولانی قابل بقاء و اعتبار هستند. به عنوان مثال یک تاجر میانسال یا کهنسال که اموال بسیاری دارد و قصد دارد که اموال او در مسیر خیر قرار گیرد، اگر بخواهد خودش این اموال را خرج کارهای خیر کند، با فوت او این اعمال خیر به پایان میرسند. اما ایجاد موسسه خیریه و و تملیک اموال به آن، در صورتی که موسسه خیریه دارای زمان خاصی نباشد که معمولا هم زمانی در نظر گرفته نمیشود، تا زمانی که اهداف آن قابل عمل باشد و امکانات و دارائی موسسه خیریه موجود باشد، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و چه بسا قرنها بعد از شخص نیز ادامه داشته باشد. این ظرفیت نکتهای است که به لحاظ آن اقبال به اشخاص حقوقی بیشتر میشود.
توانمندی مالی و غیر مالی
مزیت دیگر شخص حقوقی، توانمندیهای مالی و غیر آن است.
توضیح مطلب این است که هر فردی که در نظر گرفته شود، در عین توانمند بودن از نظر مالی و فکری، دارای اموال، توان و فکر محدود است و در یک حد خاصی قابلیت فعالیت دارد، در حالی که شخص حقوقی مانند بانک، میتواند سرمایههای بسیاری را از اطراف جمع کرده و دارائی مالی بسیار زیادی داشته باشد و این سرمایه با همفکری چندین نفر مورد استفاده قرار گیرد. البته استثناءاتی هم وجود دارد که چه بسا یک سرمایه دار بتواند سرمایهای بیش از همه بانکها داشته باشد، اما به طور معمول این گونه است که سرمایههای بانکها و موسسات مالی، بسیار فراتر و بیش از سرمایههای اشخاص معمولی است و این نکته این امکان را میدهد که در پروژههای بسیار سنگین سرمایه گذاری کنند، در حالی که برای اشخاص طبیعی چنین امکانی وجود ندارد.
غیر از جنبه مالی، اشخاص حقوقی دارای توانمندی فکری نیز هستند؛ چون وقتی شرکتی تأسیس شده و در آن هیئت مدیره تشکیل میشود، افکار مختلف برای شرکت تصمیم میگیرند که با این کار، تجمیع توان در اشخاص حقوقی میشود. بنابراین توان اشخاص حقوقی میتواند با قیاس به اشخاص طبیعی بسیار فراتر باشد که این هم دلیل میشود که بشر گرایش بیشتری به اشخاص حقوقی داشته باشد.
تمایز ذمّه اشخاص حقوقی از ذمه اشخاص حقیقی
جهت دیگر در اشخاص حقوقی این است که ذمّه اشخاص حقوقی متمایز از ذمّه اشخاص حقیقی است. به عنوان وقتی یک عدهای قرض الحسنه یا بانکی تشکیل میدهند، وقتی بانک قرض میدهد، بانک طلب کار میشود و وقتی که سپرده از مردم میگیرد، بانک بدهکار میشود و اشخاصی که موسس این بانک بوده اند، بدهکار به مردم نمیشوند.
این مطلب از دو جهت مفید است:
1- ذمّه مؤسسین فارغ است و خود را بدهکار نمیدانند و لذا برای آنان آسودگی خاطر وجود خواهد داشت.
2- برای افرادی که با شخص حقوقی تعامل میکنند، آسودگی خاطر ایجاد میشود. به عنوان مثال کسی که مال خود را در بانک سپرده گذاری میکند، نسبت به دیگری که مال خود را به شخص حقیقی قرض میدهد، خیال آسوده تری دارد؛ چون ورشکستگی و یا مشکلات دیگر در شخص حقوقی بسیار کمتر از شخص طبیعی است. در نتیجه ضمانتی در اشخاص حقوقی وجود دارد که در اشخاص حقیقی وجود ندارد.
به جهت مزایای مطرح شده، اشخاص حقوقی رشد و گستردگی فزایندهای یافته اند.