16-بهمن-1401, 09:46
نظریه شهید صدر در اوسعیت عالم واقع از عالم وجود
مطلب اول: بیان مسئله و تبیین تفاوت عالم واقع و عالم وجود
مقدمه
از آن جا که این دیدگاه در حل بسیاری از مسائل اصولی مورد استفاده شهید صدر قرار می گیرد به نظر می آید که از مبادی تصدیقیه مسائل اصولی است لذا هر چند ثمره فقهی ندارد اما ثمره اصولی دارد و لذا شایسته است که مورد بررسی قرار بگیرد.
به نظر ایشان عالم واقع اوسع از عالم وجود است یعنی اموری که تحقق دارند دو گونه اند: برخی از سنخ وجودند و برخی از سنخ وجود نیستند اما واقعیت و تحقق دارند و قابل انکار نیستند، مثل نسبت ظرفیه بین نار و موقد(در جمله «النار فی الموقد») که وقتی آتش درون اجاق قرار می گیرد این نسبت یک واقعیت است اما وجود ندارد یعنی این طور نیست که وقتی آتش در اجاق قرار می گیرد تا کنون دو وجود در خارج تحقق داشت و اکنون وجود سومی تحقق می یابد، وجودی به نام نسبت ظرفیه موجود نمی شود بلکه واقعیتی تحقق می یابد.
فرق عالم و عالم وجود
ممکن است گفته شود: اثبات واقعیتی که از سنخ وجود نباشد بر خلاف اصالت الوجود است که واقعیت خارجی را منحصر به وجود می داند.
پاسخ این است که آن چه اصالت الوجود ادعا دارد این است که واقعیتی که منشا آثار است وجود است نه ماهیت اما ادله اصاله الوجود انکار نمی کند که واقعیت هایی تحقق داشته باشد که موضوع آثار نیست اما قابل انکار نیز نمی باشد. شهید صدر مدعی است که اموری واقعی تحقق دارد که از سنخ وجود نیست یعنی واقعیت هایی است که موضوع آثار نیست. لذا ادعای شهید صدر در تنافی با اصاله الوجود نیست.
بنابراین به نظر ایشان وجود آن واقعیتی است که منشا آثار است مانند احراق نار که اثر وجود نار است. طبق اصاله الوجود که حقیقت واجد اثر وجود است، گفته می شود که وجود نار واقعیت دارای اثر است. اما برخی واقعیت ها هم تحقق دارد که دارای اثر نیست اما واقعیت است و قابل انکار نیست. در مثال النار فی الموقد نار وجود دارد و واجد اثر حرارت است و موقد نیز وجود دارد و منشأ اثر است مثلا آتش را از باد حفظ می کند و یا مانع وصول آتش به هیزم های بیرون اجاق است. اما نسبت ظرفیه بین این دو واقعیت دارد اما وجود ندارد.
واقعیت غیر وجودی منشأ آثار نیست اما چیزی است که نمی توان آن را انکار کرد، و مانند اموری که فقط ذهن آن ها را فرض و اعتبار می کند نیست. عدم زید در این اتاق یک واقعیت است و قابل انکار نیست. این گونه نیست که ذهن ما آن را ساخته و فرض کرده باشد. بلکه وراء ذهن ما یک تحققی هست که البته از سنخ عدم است و وجود نیست. همین طور امکان انسان در خارج واقعیت دارد اما وجود ندارد. در خارج تنها وجود انسان هست اما امکان در خارج وجود ندارد یعنی وجودی نیست که مصداق امکان باشد اما امکان واقعیت دارد و قابل انکار نیست. بنابراین فرق وجود و واقعیت این است که وجود ذو اثر است و واقعیت این گونه نیست.
در پست های بعد به ادله شهید صدر و مصادیق عالم واقع خواهیم پرداخت ان شاالله...
ادامه دارد....
درس خارج اصول استاد معتمدی/ مهرماه 1401/ جلسه نوزدهم
مطلب اول: بیان مسئله و تبیین تفاوت عالم واقع و عالم وجود
مقدمه
از آن جا که این دیدگاه در حل بسیاری از مسائل اصولی مورد استفاده شهید صدر قرار می گیرد به نظر می آید که از مبادی تصدیقیه مسائل اصولی است لذا هر چند ثمره فقهی ندارد اما ثمره اصولی دارد و لذا شایسته است که مورد بررسی قرار بگیرد.
به نظر ایشان عالم واقع اوسع از عالم وجود است یعنی اموری که تحقق دارند دو گونه اند: برخی از سنخ وجودند و برخی از سنخ وجود نیستند اما واقعیت و تحقق دارند و قابل انکار نیستند، مثل نسبت ظرفیه بین نار و موقد(در جمله «النار فی الموقد») که وقتی آتش درون اجاق قرار می گیرد این نسبت یک واقعیت است اما وجود ندارد یعنی این طور نیست که وقتی آتش در اجاق قرار می گیرد تا کنون دو وجود در خارج تحقق داشت و اکنون وجود سومی تحقق می یابد، وجودی به نام نسبت ظرفیه موجود نمی شود بلکه واقعیتی تحقق می یابد.
فرق عالم و عالم وجود
ممکن است گفته شود: اثبات واقعیتی که از سنخ وجود نباشد بر خلاف اصالت الوجود است که واقعیت خارجی را منحصر به وجود می داند.
پاسخ این است که آن چه اصالت الوجود ادعا دارد این است که واقعیتی که منشا آثار است وجود است نه ماهیت اما ادله اصاله الوجود انکار نمی کند که واقعیت هایی تحقق داشته باشد که موضوع آثار نیست اما قابل انکار نیز نمی باشد. شهید صدر مدعی است که اموری واقعی تحقق دارد که از سنخ وجود نیست یعنی واقعیت هایی است که موضوع آثار نیست. لذا ادعای شهید صدر در تنافی با اصاله الوجود نیست.
بنابراین به نظر ایشان وجود آن واقعیتی است که منشا آثار است مانند احراق نار که اثر وجود نار است. طبق اصاله الوجود که حقیقت واجد اثر وجود است، گفته می شود که وجود نار واقعیت دارای اثر است. اما برخی واقعیت ها هم تحقق دارد که دارای اثر نیست اما واقعیت است و قابل انکار نیست. در مثال النار فی الموقد نار وجود دارد و واجد اثر حرارت است و موقد نیز وجود دارد و منشأ اثر است مثلا آتش را از باد حفظ می کند و یا مانع وصول آتش به هیزم های بیرون اجاق است. اما نسبت ظرفیه بین این دو واقعیت دارد اما وجود ندارد.
واقعیت غیر وجودی منشأ آثار نیست اما چیزی است که نمی توان آن را انکار کرد، و مانند اموری که فقط ذهن آن ها را فرض و اعتبار می کند نیست. عدم زید در این اتاق یک واقعیت است و قابل انکار نیست. این گونه نیست که ذهن ما آن را ساخته و فرض کرده باشد. بلکه وراء ذهن ما یک تحققی هست که البته از سنخ عدم است و وجود نیست. همین طور امکان انسان در خارج واقعیت دارد اما وجود ندارد. در خارج تنها وجود انسان هست اما امکان در خارج وجود ندارد یعنی وجودی نیست که مصداق امکان باشد اما امکان واقعیت دارد و قابل انکار نیست. بنابراین فرق وجود و واقعیت این است که وجود ذو اثر است و واقعیت این گونه نیست.
در پست های بعد به ادله شهید صدر و مصادیق عالم واقع خواهیم پرداخت ان شاالله...
ادامه دارد....
درس خارج اصول استاد معتمدی/ مهرماه 1401/ جلسه نوزدهم