22-بهمن-1401, 22:26
با توجه به اینکه مقسَم واجب فوری، واجب غیر موقت است،در بحث واجب فوری این مساله مطرح است که فوریت در متعلق اخذ شده است یا اخذ نشده است؟
سؤال یکی از طلاب: با توجه به اینکه ( الأمر لا یدعو إلا إلی ما تَعَلَّقَ به ) اگر مولی فوریت را می خواهد، باید فوریت را در جعل و إنشاء(متعلق امر) اخذ کند، در حالی که شما می گویید در واجب فوری، زمان در متعلق امر اخذ نشده است؟
پاسخ استاد: در واجب تعبدی و توصلی این مطلب را توضیح دادیم که این تصور که هر آن چه مولی می خواهد باید در متعلق امر اخذ بشود و( الأمر لا یدعو إلا إلی ما تَعَلَّقَ به)، تصویر درستی نیست. بلکه مولی باید نسبت به آنچه که مطلوب اوست، حجت را بر من تمام کند اما لزوما به این معنی نیست که آن را در متعلق اخذ کند. بلکه همین که به من بفهماند تو اگر این کار را در اولین زمان نکنی، تو را مستحق عقاب می دانم، کافی است.
توضیخ اینکه کل مشکل تعبدی و توصلی از یک دوره ای شروع شد که فکر می کردند که اگر مامور به تعبدی است یعنی مولا با قصد قربت می خواهد. پس قصد قربت باید در متعلق امر بیاید و قصد قربت هم یعنی قصد امتثال امر. بعد قصد امتثال امر را که در متعلق می آوردند، دور یا خلف پدید می آید.
حال آن که این مطلب از اول غلط است. یعنی همین که مولی به من بفهماند (مثلا در حدیث حسین بن سعید اهوازی: ( يُجَاءُ بِالْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَدْ صَلَّى فَيَقُولُ يَا رَبِّ قَدْ صَلَّيْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ صَلَّيْتَ لِيُقَالَ مَا أَحْسَنَ صَلَاةَ فُلَانٍ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ...وسائل الشيعة ؛ ج1 ؛ ص72.) که اگر نماز را در مقام امتثال بدون قصد قربت و به قصد ریاء بیاورم، نه تنها نماز را نمی پذیرم بلکه مستحق عذاب هستم، همین کافی است که عمل با قصد قربت انجام شود و لازم نیست که قصد قربت در متعلق امر بیاید همانطور که رکوع، سجود و غیره در متعلق امر آمده اند. لسان ادله در قصد قربت، مانند لسان ادله رکوع نیست. ( درس خارج اصول جلسه 61، 1401/10/11).
سؤال یکی از طلاب: با توجه به اینکه ( الأمر لا یدعو إلا إلی ما تَعَلَّقَ به ) اگر مولی فوریت را می خواهد، باید فوریت را در جعل و إنشاء(متعلق امر) اخذ کند، در حالی که شما می گویید در واجب فوری، زمان در متعلق امر اخذ نشده است؟
پاسخ استاد: در واجب تعبدی و توصلی این مطلب را توضیح دادیم که این تصور که هر آن چه مولی می خواهد باید در متعلق امر اخذ بشود و( الأمر لا یدعو إلا إلی ما تَعَلَّقَ به)، تصویر درستی نیست. بلکه مولی باید نسبت به آنچه که مطلوب اوست، حجت را بر من تمام کند اما لزوما به این معنی نیست که آن را در متعلق اخذ کند. بلکه همین که به من بفهماند تو اگر این کار را در اولین زمان نکنی، تو را مستحق عقاب می دانم، کافی است.
توضیخ اینکه کل مشکل تعبدی و توصلی از یک دوره ای شروع شد که فکر می کردند که اگر مامور به تعبدی است یعنی مولا با قصد قربت می خواهد. پس قصد قربت باید در متعلق امر بیاید و قصد قربت هم یعنی قصد امتثال امر. بعد قصد امتثال امر را که در متعلق می آوردند، دور یا خلف پدید می آید.
حال آن که این مطلب از اول غلط است. یعنی همین که مولی به من بفهماند (مثلا در حدیث حسین بن سعید اهوازی: ( يُجَاءُ بِالْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَدْ صَلَّى فَيَقُولُ يَا رَبِّ قَدْ صَلَّيْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ صَلَّيْتَ لِيُقَالَ مَا أَحْسَنَ صَلَاةَ فُلَانٍ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ...وسائل الشيعة ؛ ج1 ؛ ص72.) که اگر نماز را در مقام امتثال بدون قصد قربت و به قصد ریاء بیاورم، نه تنها نماز را نمی پذیرم بلکه مستحق عذاب هستم، همین کافی است که عمل با قصد قربت انجام شود و لازم نیست که قصد قربت در متعلق امر بیاید همانطور که رکوع، سجود و غیره در متعلق امر آمده اند. لسان ادله در قصد قربت، مانند لسان ادله رکوع نیست. ( درس خارج اصول جلسه 61، 1401/10/11).