یک. تبیین مشهور از بحث اجزاء
مشهور در بحث اجزاء قائل هستند که سه امر داریم: «امر واقعی»، «امر اضطراری» و «امر ظاهری». لذا خودشان را گرفتار میسازند. مأتیٌ به هر أمری، سبب سقوط آن امر میشود، لذا هر کدام از این امرها نسبت به خودش قطعاً اجزاء دارد، اما برای آنها سؤال پیش می آید که آیا امر ضطراری، میتواند به جای امر واقعی إجزاء داشته باشد؟ یعنی مأتیٌ به در حالت اضطرار، که قطعاً امر اضطراری را ساقط میکند، اما آیا امر واقعی را نیز ساقط میکند؟ [نسبت به امر ظاهری نیز هکذا]
فلذا طبق قاعده میگویند پس از رفع اضطرار، امر واقعی کماکان سر جای خودش است، لذا بایستی مأمورٌبه امر واقعی را اتیان کرد.
امام به آنها اشکال میکند که هیچ کجای کتاب و سنت، سه امر را مطرح نکرده است، بنابراین مدعای آنان به نوعی خلاف ظاهر کتاب و سنت است.
دو. ریشه یابی حضرت امام(ره) نسبت به هندسۀ بحث «إجزاء»
امام به ریشه یابی اشکال مشهور میپردازد که چرا آنها سراغ این نظریه رفته اند که سه امر داریم. مشهور معتقدند که جزئیت للمأمورٌبه و شرطیت للمأمورٌبه «انتزاعی» هستند؛ یعنی از امر شارع به تکلیف، جزئیت و شرطیت، انتزاع میشود. بنابراین برای اینکه در شرایط مختلف، اجزاء و شرایط را داشته باشند، مجبورند در حالات مختلف قائل به امرهای جداگانه شوند تا بتوانند تفاوت اجزاء و شرایط را در حالات مختلف توجیه کنند. بنابراین آنها معتقدند سه امر داریم: «امر واقعی»، «امر اضطراری» و «امر ظاهری».
حضرت امام(ره) میفرماید دلیل اینکه آنها جزئیت و شرطیت للمأمورٌبه را انتزاعی دانسته اند، و نتوانسته اند قائل به اعتباری بودن آنها بشوند، ناتوانی آنها در تصویر درست «جامع» است.
اما اینکه ترسیم درست مبحث إجزاء چگونه است در ادامه (اینجا) می آید.
برگرفته از دروس خارج فقه خلل الصلاة استاد عبدالکریم فرحانی، جلسات29و30، 21و26 آذر ۱۴۰۱.