12-ارديبهشت-1402, 22:44
(آخرین تغییر در ارسال: 12-ارديبهشت-1402, 22:52 توسط علیرضا صالحی منش.)
مرحوم آخوند معتقدند احکام در مرحله انشاء، تضادی ندارند و تضادّ احکام در مرحله فعلیت به وجود می آید.
تضادّ احکام در مرحله فعلیت به خاطر این است که امکان بعث و زجر به یک چیز در آن واحد وجود ندارد. اما احکام خمسه در مرحله انشاء و به وجود انشائی قابل جمع هستند.
اشکال امام: فعلیت یک امر اعتباری است. تضادّ برای امور تکوینی است. دو امر اعتباری بما هو اعتبار، هیچ گاه با هم تضادّی ندارند. بنابراین احکام در مرحله فعلیت با هم تضادّی ندارند. البته امام، معتقدند از راه دیگری باید معتقد به تضاد احکام از اصل مرحله انشاء شد. ولی این که آخوند فعلیت احکام مختلف را دچار تضادّ ذاتی می بیند اشتباه است.
پاسخ به اشکال امام:
سه مبنا در فعلیت وجود دارد:
تضادّ احکام در مرحله فعلیت به خاطر این است که امکان بعث و زجر به یک چیز در آن واحد وجود ندارد. اما احکام خمسه در مرحله انشاء و به وجود انشائی قابل جمع هستند.
اشکال امام: فعلیت یک امر اعتباری است. تضادّ برای امور تکوینی است. دو امر اعتباری بما هو اعتبار، هیچ گاه با هم تضادّی ندارند. بنابراین احکام در مرحله فعلیت با هم تضادّی ندارند. البته امام، معتقدند از راه دیگری باید معتقد به تضاد احکام از اصل مرحله انشاء شد. ولی این که آخوند فعلیت احکام مختلف را دچار تضادّ ذاتی می بیند اشتباه است.
پاسخ به اشکال امام:
سه مبنا در فعلیت وجود دارد:
- برخی مثل نائینی، فعلیت را تحقق شروط عامه و خاصه در مکلف خارجی می دانند.
- قائلین به خطابات قانونیه، فعلیت را به ابلاغ حکم می دانند.
- برخی مثل آخوند، فعلیت را اراده می دانند. آخوند فعلیت را اراده نفس نبوی و ولوی می داند و برخی دیگر (ظاهرا مثل اقای گلپایگانی در افاضة العوائد) حتی این واسطه را نیز نمی زنند و فعلیت را اراده مولا می دانند.