8-آبان-1402, 13:48
شک در محصل سه قسم است، در دو قسم از آنها قاعده اشتغال پیاده می شود و در یکی از آنها برائت جاری می شود:
قسم اول: شک در مسبب باشد. مثلا واجب است در نماز انسان طهارت داشته باشد، بناء بر نظر مشهور طهارت مسبب از وضوء است، به عبارت دیگر طهارت، عنوانِ وضوء نیست، بلکه وضوء سبب طهارت است، نمیدانم این وضوئی که من میگیرم مسح پای راست و چپ را با هم میکشم این سبب طهارت هست یا نه، اینجا معلوم است که قاعده اشتغال جاری است، شک در حصول عنوان طهارت است. استصحاب میگوید این عنوان با این وضوی ما حاصل نشد.
قسم دوم: جایی است که عنوان و معنون هستند ولی عنوانِ موضوعی است نه عنوانِ مشیر. مثل اینکه میگوید تعظیم کن نسبت به عالم در هر شهری که میروی. تعظیم عنوان اعتباری است، وارد یک شهر آفریقایی میشویم نمیدانیم تعظیم در اینجا به این است که به این عالم دست بدهیم یا بینیمان را به بینی این عالم بمالیم، شک داریم. اینجا هم قاعده اشتغال است چون عنوان تعظیم یک عنوان مبیّنی است شک در مصداق اعتباریاش داریم. چه بسا دست دادن را آنجا توهین به عالم بدانند بگویند آدم با دوستش دست میدهد، پیش عالم میرسی بینیات را باید به بینی او بمالی، احتمال این را میدهیم. قاعده اشتغال اینجا جاری است چون واجب یک عنوان مبیّنی است، نمیدانم آیا این دست دادن به این عالم مصداق اعتباری این عنوان مبیّن هست یا نیست، شک در امتثال داریم، الاشتغال الیقینی یقتضی الفراغ الیقینی. بلکه ممکن است بگوییم استصحاب میگوید این کار ما مصداق اعتباری تعظیم یک زمانی نبود الان هم نیست.
قسم سوم: این است که عنوان باشد نه مسبب، و آن هم عنوان مشیر. مثل طهارت.[بنا بر اینکه طهارت مسبب از وضو نباشد بلکه عنوان مشیر به وضو باشد.]
بعضی از بزرگان مثل مرحوم آقای روحانی در منتقی الاصول گفتند شارع اگر بگوید اوجد الطهور فی الصلاة و طهور هم (ایشان طهور را به طهارت معنا میکند) عنوان وضوء باشد نه مسبب از وضوء باز هم باید احتیاط کرد، چرا؟ برای اینکه شک داریم وضوء ناقص ما معنون به عنوان طهارت هست یا نیست.
ما گفتیم عنوان طهارت، عنوان مشیر است ظهور ندارد در اینکه موضوعیت دارد. اوجد الطهارة عنوان مشیر است. عنوان و معنون مثل اسم و مسمی هست؛ موضوعیت ندارد. اوجد الطهارة للصلاة یا جزما یا احتمالا عنوان مشیر به واقع وضوء است، کانّه گفته اوجد الوضوء للصلاة.
پس اینکه ما در این قسم سوم با اینکه عنوان طهارت مفهومش مبیّن است اما بگوییم "چون در مصداقش شک داریم قاعده اشتغال جاری است" نه نباید این را بگوییم، عنوان اگر عنوان منطبق بر فعل باشد نه مسبب، و عنوان مشیر باشد نه مثل آن اذا قدمت بلدا فعظّم العالم فی ذلک البلد که عنوان مشیر نیست چون تعظیم کل بلد بحسبه، مشیر به کجاست؟ قسم سوم این است عنوان و معنون است و بیش از مشیر بودن ظهور ندارد اینجا برائت جاری میشود.
· درس خارج فقه ، 6 آبان 1402
قسم اول: شک در مسبب باشد. مثلا واجب است در نماز انسان طهارت داشته باشد، بناء بر نظر مشهور طهارت مسبب از وضوء است، به عبارت دیگر طهارت، عنوانِ وضوء نیست، بلکه وضوء سبب طهارت است، نمیدانم این وضوئی که من میگیرم مسح پای راست و چپ را با هم میکشم این سبب طهارت هست یا نه، اینجا معلوم است که قاعده اشتغال جاری است، شک در حصول عنوان طهارت است. استصحاب میگوید این عنوان با این وضوی ما حاصل نشد.
قسم دوم: جایی است که عنوان و معنون هستند ولی عنوانِ موضوعی است نه عنوانِ مشیر. مثل اینکه میگوید تعظیم کن نسبت به عالم در هر شهری که میروی. تعظیم عنوان اعتباری است، وارد یک شهر آفریقایی میشویم نمیدانیم تعظیم در اینجا به این است که به این عالم دست بدهیم یا بینیمان را به بینی این عالم بمالیم، شک داریم. اینجا هم قاعده اشتغال است چون عنوان تعظیم یک عنوان مبیّنی است شک در مصداق اعتباریاش داریم. چه بسا دست دادن را آنجا توهین به عالم بدانند بگویند آدم با دوستش دست میدهد، پیش عالم میرسی بینیات را باید به بینی او بمالی، احتمال این را میدهیم. قاعده اشتغال اینجا جاری است چون واجب یک عنوان مبیّنی است، نمیدانم آیا این دست دادن به این عالم مصداق اعتباری این عنوان مبیّن هست یا نیست، شک در امتثال داریم، الاشتغال الیقینی یقتضی الفراغ الیقینی. بلکه ممکن است بگوییم استصحاب میگوید این کار ما مصداق اعتباری تعظیم یک زمانی نبود الان هم نیست.
قسم سوم: این است که عنوان باشد نه مسبب، و آن هم عنوان مشیر. مثل طهارت.[بنا بر اینکه طهارت مسبب از وضو نباشد بلکه عنوان مشیر به وضو باشد.]
بعضی از بزرگان مثل مرحوم آقای روحانی در منتقی الاصول گفتند شارع اگر بگوید اوجد الطهور فی الصلاة و طهور هم (ایشان طهور را به طهارت معنا میکند) عنوان وضوء باشد نه مسبب از وضوء باز هم باید احتیاط کرد، چرا؟ برای اینکه شک داریم وضوء ناقص ما معنون به عنوان طهارت هست یا نیست.
ما گفتیم عنوان طهارت، عنوان مشیر است ظهور ندارد در اینکه موضوعیت دارد. اوجد الطهارة عنوان مشیر است. عنوان و معنون مثل اسم و مسمی هست؛ موضوعیت ندارد. اوجد الطهارة للصلاة یا جزما یا احتمالا عنوان مشیر به واقع وضوء است، کانّه گفته اوجد الوضوء للصلاة.
پس اینکه ما در این قسم سوم با اینکه عنوان طهارت مفهومش مبیّن است اما بگوییم "چون در مصداقش شک داریم قاعده اشتغال جاری است" نه نباید این را بگوییم، عنوان اگر عنوان منطبق بر فعل باشد نه مسبب، و عنوان مشیر باشد نه مثل آن اذا قدمت بلدا فعظّم العالم فی ذلک البلد که عنوان مشیر نیست چون تعظیم کل بلد بحسبه، مشیر به کجاست؟ قسم سوم این است عنوان و معنون است و بیش از مشیر بودن ظهور ندارد اینجا برائت جاری میشود.
· درس خارج فقه ، 6 آبان 1402