ما معتقدیم ماهیت تفقه همان علینا إلقاء الأصول و علیکم التفرّع است که امام رضا علیه السلام به بزنطی فرمودند. هر رفتاری که در این قالب بگنجد، قابل قبول است یعنی بگوییم اصلش از جانب شارع و تفرّعش از ناحیه ما است. اما اگر جایی شما خودت روی اصل رفتی و إلقاء اصل از جانب مولی نبود یا این که تفریعی را مطرح کردید که قدماء نداشتند اما در این قالب می گنجد، معتبر است ولو کسی تا به حال نگفته باشد اما اگر در این قالب نگنجد، معتبر نیست.
البته ممکن است شما قبول نداشته باشید که چهار چوب تفقه علینا إلقاء الأصول و علیکم التفرع است. محل بحث این مطالب در علم اصول است. عرض ما این است که عدم وجود مذاق شارع در قدماء، دلیل بر رد آن نیست. تفقه چهار چوبی دارد که علینا إلقاء الأصول و علیکم التفرع است و تا زمانی که شما از این قالب بیرون نرفته اید حتی اگر روش ادعای شما جدید باشد، اشکال ندارد و ادعای ما این است که در مذاق شارع، از این قالب خارج نشده ایم بلکه اصول را از شارع می گیرند و تفریع می کنند اما دلیلی ندارد که تفریعات را محدود به لوازم بین بالمعنی الأخص کنیم. یعنی مثل اخباریین بگویید که برای تفریع، فقط به مدلول مطابقی و بعضی از مدالیل التزامیه نزدیک می توانید اعتناء کنید. مهم تفریع بر اصول است چه در قالب لازم بین بالمعنی الأخص باشد چه در قالب لازم بین بالمعنی الأعم. اما اگر خود شما وارد ارائه اصل بشوید نادرست است که معتقدیم استحسان و قیاس و مصالح مرسله و سد ذرائع و مقاصد الشریعة، از حوزه تفریع خارج شده است. اما در مذاق، این اتفاق نمی افتد چون شما مجموع ادله وارده در موضوع را می بینید و همانطور که لازم یک خطاب را برداشت می کنید، از مجموع خطاب ها لازم را برداشت می کنید و این لازم، امر شخصی نیست بلکه عرفی است. یعنی در همان حدی که انصراف و ظهور ضابطه دارند، مذاق هم ضابطه دارد.( درس خارج فقه، جلسه 25، 14 آبان 1402 )
البته ممکن است شما قبول نداشته باشید که چهار چوب تفقه علینا إلقاء الأصول و علیکم التفرع است. محل بحث این مطالب در علم اصول است. عرض ما این است که عدم وجود مذاق شارع در قدماء، دلیل بر رد آن نیست. تفقه چهار چوبی دارد که علینا إلقاء الأصول و علیکم التفرع است و تا زمانی که شما از این قالب بیرون نرفته اید حتی اگر روش ادعای شما جدید باشد، اشکال ندارد و ادعای ما این است که در مذاق شارع، از این قالب خارج نشده ایم بلکه اصول را از شارع می گیرند و تفریع می کنند اما دلیلی ندارد که تفریعات را محدود به لوازم بین بالمعنی الأخص کنیم. یعنی مثل اخباریین بگویید که برای تفریع، فقط به مدلول مطابقی و بعضی از مدالیل التزامیه نزدیک می توانید اعتناء کنید. مهم تفریع بر اصول است چه در قالب لازم بین بالمعنی الأخص باشد چه در قالب لازم بین بالمعنی الأعم. اما اگر خود شما وارد ارائه اصل بشوید نادرست است که معتقدیم استحسان و قیاس و مصالح مرسله و سد ذرائع و مقاصد الشریعة، از حوزه تفریع خارج شده است. اما در مذاق، این اتفاق نمی افتد چون شما مجموع ادله وارده در موضوع را می بینید و همانطور که لازم یک خطاب را برداشت می کنید، از مجموع خطاب ها لازم را برداشت می کنید و این لازم، امر شخصی نیست بلکه عرفی است. یعنی در همان حدی که انصراف و ظهور ضابطه دارند، مذاق هم ضابطه دارد.( درس خارج فقه، جلسه 25، 14 آبان 1402 )