23-آبان-1402, 14:36
محقق خوئی قدسسره زاد بر این سه قسم قسمِ آخری و کأنّ ایشان میفرماید غفل الاصحاب از اینکه این قسم چهارم را ذکر کنند و آن این است که ایشان میفرمایند که در بعض موارد ممکن است منشأ علم ما به وجود کلی یک فرد معیّن باشد، مثلاً زید وارد دار شد دید این زید وارد دار شد پس یقین کردیم به این انسان در دار وجود دارد، یعنی کلیِ انسان وجود دارد، بعد زید خارج شد از دار، ولکن ما علم پیدا کردیم به اینکه یک عنوانی در دار موجود هست، مثلاً همانموقعی که زید در دار بود یک آواز خوشی را شنیدیم از آنجا که یک متکلمی دارد آواز میخواند یا صحبت میکند، پس علم به وجود متکلم در آن دار پیدا کردیم، علاوه بر علم به اینکه زید در آن دار هست علم به وجود متکلم در دار هم پیدا کردیم. اما حالا آیا این متکلم همان زید است که دارد سخن میگوید و آواز میخواند یا غیر اوست؟ این را نمیدانیم. پس اینجا علم به یک فرد پیدا کردیم که زید باشد، علم به یک عنوان پیدا کردیم نه به فرد آخر، بلکه علم به وجود یک عنوان در این دار پیدا کردیم که این عنوان ممکن است فرد آخری داشته باشد و ممکن هم هست نه فرد آخری نداشته باشد بلکه فردش همان زید باشد. خب در این موارد هم پس بنابراین ما بعد از اینکه زید از دار خارج شد شک میکنیم که آیا آن انسان کلی که در ضمن زید وجود یافته بود در دار، آن انسان کلی الان بعد از خرج زید باز باقی است در دار انسان یا نه؟ احتمال میدهیم باقی باشد بهخاطر اینکه شاید آن عنوانی که علم به او پیدا کردیم فرد آخری باشد غیر از زید که خارج شد. بنابراین چون احتمال میدهیم فرد آخری باشد پس احتمال میدهیم که کلیِ انسان در ضمن او استمرار یافته باشد. خب این قسم چهارمی است که محقق خوئی قدسسره فرمودند.
مثال شرعی
مثال شرعی ایشان زدند که مثلاً فرمودند که یوم الخمیس یا لیلة الخمیس کسی جنابت پیدا کرد، فردی از جنابت مثلاً محتلم شد خب رفت از این احتلام غسل کرد بعد یوم الجمعه در همان لباس منحصر به خودش دید که منی موجود است، این منی را که میبیند خب احتمال میدهد که الان آن جنابت کلی که در ضمن آن فردی که اغتسل منه، بالاخره یک جنابت کلی برای او پیدا شد وقتی محتلم شد یک جنابت کلی هم در ضمن آن فرد پیدا شد، الان احتمال میدهد آن جنابت کلی باقی باشد، چرا؟ چون ممکن است این منی که الان در ثوبتش روز جمعه دیده است یک جنابت آخری باشد یک احتلام آخری باشد که متوجه آن نشده و احتمال هم دارد نه این همان بقایای آن احتلام شب پنجشنبه و آن قبلی باشد. پس اینجا هم علم به یک فرد داشته است؛ احتلامی که شب پنجشنبه بوده روز پنجشنبه بوده و در ضمن این احتمال کلیِ جنابت حادث شده، از این احتلام غسل کرده ولکن چون بعداً در ثوب خودش منی میبینید در روز جمعه و احتمال میدهد که ممکن است این بقایای همان احتلامی باشد که از آن غسل کرده که اگر این باشد دیگر کلی باقی نیست، اما اگر غیر او باشد خب کلیِ جنابت در ضمن این باقی است دیگر. پس بنابراین این هم قسم چهارمی است که آن بزرگوار فرموده است.
درس اصول 402.7.9
مثال شرعی
مثال شرعی ایشان زدند که مثلاً فرمودند که یوم الخمیس یا لیلة الخمیس کسی جنابت پیدا کرد، فردی از جنابت مثلاً محتلم شد خب رفت از این احتلام غسل کرد بعد یوم الجمعه در همان لباس منحصر به خودش دید که منی موجود است، این منی را که میبیند خب احتمال میدهد که الان آن جنابت کلی که در ضمن آن فردی که اغتسل منه، بالاخره یک جنابت کلی برای او پیدا شد وقتی محتلم شد یک جنابت کلی هم در ضمن آن فرد پیدا شد، الان احتمال میدهد آن جنابت کلی باقی باشد، چرا؟ چون ممکن است این منی که الان در ثوبتش روز جمعه دیده است یک جنابت آخری باشد یک احتلام آخری باشد که متوجه آن نشده و احتمال هم دارد نه این همان بقایای آن احتلام شب پنجشنبه و آن قبلی باشد. پس اینجا هم علم به یک فرد داشته است؛ احتلامی که شب پنجشنبه بوده روز پنجشنبه بوده و در ضمن این احتمال کلیِ جنابت حادث شده، از این احتلام غسل کرده ولکن چون بعداً در ثوب خودش منی میبینید در روز جمعه و احتمال میدهد که ممکن است این بقایای همان احتلامی باشد که از آن غسل کرده که اگر این باشد دیگر کلی باقی نیست، اما اگر غیر او باشد خب کلیِ جنابت در ضمن این باقی است دیگر. پس بنابراین این هم قسم چهارمی است که آن بزرگوار فرموده است.
درس اصول 402.7.9