امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وحدت و تعدد مطلوب و تطبیق آن در اصاله السلامه
#1
انصراف گاهي به نحو وحدت مطلوب است گاهي به نحو تعدد مطلوب در اينگونه
از موارد اقتضا، انصراف اينها يك امر ارتكازي و غريزه عقلاست اينها هيچكدام حقيقت شـرعيه نيسـتند حقيقـت
متشرعه نيستند مخصوصاً در بخش حقوق و در بحث معاملات شارع مقدس غالباً عقلي را كه خـداي سـبحان بـه
١ مردم داده است كه به استناد آن عقل دارند مسائل حقوقيشان را اداره ميكنند از باب «يثيروا لهم دفائن العقول»
همان را شكوفا كرده و امضا كرده در بخش عبادات و احكام تعبديات فراواني هسـت امـا در بخـش معـاملات و
حقوق غالباً تأييد بناي عقلاست نه يعني شارع تابع عقلاست ـ معاذ االله ـ يك، نه يعني شارع همسـان عقلاسـت ـ معاذ االله ـ دو، شارع مقدس با يك دست چراغي در درون دلهاي مردم و افكار مردم روشن كـرد يـك، بـا دسـتي
ديگر چراغي آورد به نام نقل دو، هر دو چراغ شريعتاند سه، هيچ كس حق ندارد بگويد اين بشـري اسـت و آن
شرعي است و اين تعبير از ناسزاوارترين تعبيرات است كه ما بگوييم اين مطلـب عقلـي اسـت يـا شـرعي. بشـر
چيزي از خود ندارد تا بگويد اين مطلب را من فهميدم آن مطلب را شارع آورده خير، ايـن فطـرت را او روشـن
كرده اين
﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾
١
را او روشن كرده اين سراج منير را او داده آن شريعت را هم آن دليل نقلـي را هـم
كه سراج منير است آن را هم او داده و انسان در هر دو جا در كنار سفره خدا نشسته حق ندارد بگويد اين را مـا
خودمان فهميديم او را شريعت آورده نهخير، شريعت يك چراغي در درون روشن كرده يك چراغي هم در بـيرون
در بخشهاي معاملات كه زندگي مردم با آن ميگردد با همـان چـراغ دروني دارد اداره ميكنـد.
كشورهايي كه كثرت ملي در آن هست پنج شش گروه در آن زندگي ميكنند در اين ميـدان فـروش ميـوه يـا آن
مغازههاي رسمي كه خريد و فروش عمومي مطرح است يك ملحـد حضـور دارد يـك مشـرك حضـور دارد، يـك
يهودي حضور دارد، يك مسيحي حضور دارد يك زرتشتي حضور دارد، يك مسلمان اعم از شيعه و سـني حضـور
دارد اين هفت گروه ميآيند چيز ميخرند اينها يك جور ميخرند و يك جور هم ميفروشند معلوم ميشـود يـك
فطرت مشترك دارند اين را از نقل نگرفتند از چراغ عقل گرفتند اين بارها به عرضتان رسيد اگر كسي بگويد ايـن
بشري است اين اسلامي حرف زده و قاروني فكر كرده قارون هم همين حرف را ميزند ميگفـت ﴿ إِنَّمـا أُوتيتُـهُ عَلي عِلْمٍ عِنْدي﴾
من خودم زحمت كشيدم پيدا كردم اين هم كه ميبينيد گاهي از دهان بعضيها درميآيد كـه مـا
سي چهل سال دود چراغ خورديم خيال ميكنند كه خودشان فهميدند خيال ميكنند كه زحمت خودشان است هيچ
يعني هيچ به نحو سالبه كليه بشر چيزي از خود ندارد. اگر اوهام و خيالات و قياس و گمان و وهم بـود بلـه مـال
خودش است اينكه حجت نيست اگر عقل بود و حجت بود وديعه شريعت است شارع مقدس با يك دستي چـراغ
عقل را فطرت را فتيلهاش را بالا كشيد روشن كرد مردم فهميدند چطور معامله كنند با دست ديگر كه نقـل اسـت
همان را تأييد كرده.
حال چه در باره اطلاق
عقد سخن بگوييم چه از راه اطلاق معقود عليه سخن بگوييم اين گاهي به نحو وحدت مطلـوب اسـت گـاهي بـه
نحو تعدد مطلوب. ميگوييد نه، به بازار مراجعه كنيد اگر اين كالا طوري بود كه وقتي اين ميوه را باز كردنـد بايـد
بريزند در سطل زباله اين درجه از سلامت اين به عنوان وحدت مطلوب است يعني اصلاً ميـوهاي كـه كـلاً فاسـد
است اين مبيع نيست. اما اگر نه، يك گوشهاي از اين ميوه زده است اين به نحو تعدد مطلوب مطرح اسـت نـه بـه
نحو وحدت مطلوب نظير بخشي از مستحبات. بخشي از مستحبات است كه وحدت مطلوب است ديگـر نميشـود
كم و زياد كرد بخشي از مستحبات و نوافل است كه به تعدد مطلوب است يعني اگـر شمـا ايـن صـد لعـن را صـد
صلوات را آورديد ثواب بيشتري ميبريد يك بار گفتيد ثواب كمتري ميبريد نه اينكه ثـ واب زيـارت عاشـورا را
نميبريد اگر اينچنين شد ميشود تعدد مطلوب اگر نظير قسم اول شد ميشود وحدت مطلـوب مـا بـراي اينكـه
ببينيم اين اصالت السلامه كه مقتضي سالم بودن كالاست به نحو وحدت مطلوب است يا به نحو تعـدد مطلـوب بـه عرف مراجعه ميكنيم ميبينيم عرف وقتي ببيند ايـن ميـوه فاسـد اسـت كـلاً ايـن را ميريـزد در سـطل زبالـه و
خداحافظي ميكند ميرود خريد و فروشي در كار نيست. اما اگر نه ميـوه سـالم باشـد يـك گوشـهاش زده باشـد
ميگويد كه اين گوشه زده است حالا يا پس ميدهد يا ارش ميگيرد سر جايش محفوظ است اين بناي عقلاسـت
معلوم ميشود كه آن اصالت السلامهاي كه تكيهگاه اينگونه از مسائل حقوقي است به نحو تعدد مطلوب است نـه
به نحو وحدت مطلوب .
پاسخ
#2
درس خارج فقه


فایل‌های پیوست
.pdf   1_7780744943.pdf (اندازه 147.73 KB / تعداد دانلود: 2)
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان